به گزارش گروه اجتماعی عصر قانون: از گرگان، در دل دشتهای طلایی و پهناور گلستان، روزگاری صدای کوبش چکش بر روی چرم و فلز، آهنگ زندگی هزاران خانواده بود. صنعتی که ریشه در فرهنگ و تاریخ منطقه داشت، حالا در سکوتی تلخ فرو رفته است؛ زینسازی صنعتی که روزگاری با دستهای توانمند استادکاران گلستانی، زینهایی با کیفیت و زیبایی منحصر به فرد برای اسبهای اصیل ترکمن ساخته میشد. این هنر- صنعت که هم بازتابی از فرهنگ بومی و هم منبع اقتصادی مهمی برای منطقه بود، اکنون در معرض فراموشی قرار گرفته است.
گلستان، استانی که طبیعت بکر و فرهنگ غنی آن زبانزد است، از گذشتههای دور به خاطر پرورش اسبهای ترکمن شناخته میشد. اسبهایی که در میان دشتهای وسیع استان با ظرافت و قدرت خود به نمادی از افتخار مردم تبدیل شده بودند. زینهایی که برای این اسبها ساخته میشدند، نه تنها ابزارهایی کاربردی بودند بلکه به مثابه آثاری هنری از ترکیب چرم مرغوب، طرحهای سنتی و تزئینات فلزی، جلوهگری میکردند. این زینها به دلیل کیفیت بالا و طراحی خاصشان، نه فقط در بازارهای داخلی بلکه در کشورهای همسایه مانند ترکمنستان و آسیای میانه نیز مشتریان زیادی داشتند.
در آن زمان، زینسازی صنعتی گلستان یکی از صنایع مهم و پربازده بود که دهها کارگاه و هزاران استادکار را در استان مشغول به کار کرده بود. این صنعت علاوه بر ایجاد شغل، پیوند عمیقی با تاریخ و هویت مردمان منطقه داشت. اما این روند رونق دیری نپایید و دلایل متعددی باعث شدند که این صنعت کهن به فراموشی سپرده شود.
تغییر سبک زندگی و تحولات تکنولوژیک نخستین ضربهها را به این صنعت زد. ورود خودروها و ماشینآلات جایگزین حمل و نقل با اسب شد و نقش اسب در زندگی روزمره و ورزش کمرنگتر گشت. در نتیجه تقاضا برای زینهای سنتی که یکی از محصولات اصلی کارگاههای گلستان بود، به شدت کاهش یافت. همزمان، ورود محصولات وارداتی ارزان قیمت که اغلب کیفیت مناسبی هم نداشتند، بازار را تحت تاثیر قرار داد و تولیدکنندگان محلی نتوانستند با آنها رقابت کنند.
از سوی دیگر، مشکل جدی کمبود نیروی متخصص و جوانانی که تمایلی به یادگیری این حرفه داشته باشند، شکل گرفت. استادکاران با تجربه به دلیل نبود آموزشهای رسمی و انتقال دانش به نسل بعد، به تدریج از صحنه خارج شدند و جای آنها را جوانان کمتجربه یا افراد غیردانشآموخته گرفتند. فقدان حمایتهای سازمانی و دولتی برای ایجاد تسهیلات، آموزشهای لازم و بازاریابی مناسب، به این مشکلات دامن زد و زینسازی گلستان را به مسیر فراموشی کشاند.

پیامدهای اقتصادی این فروپاشی صنعتی، نه تنها باعث بیکاری و کاهش درآمد خانوادهها شد، بلکه موجب شد که بخش قابل توجهی از هویت فرهنگی مردم گلستان نیز دچار آسیب شود. زینسازی صنعتی، که روزگاری بخشی از سنتهای زنده و پایدار منطقه بود، به خاطرهای محو تبدیل شد. این مسئله برای مردمی که پیوند عمیقی با هنر و تاریخ زینسازی داشتند، بسیار دردناک است.
امروزه، تنها بازماندههای این هنر، استادکاران کهنسالی هستند که هر روز یکی یکی از این دنیا میروند و دانش گرانبهای آنها همراهشان ناپدید میشود. این وضعیت اگر ادامه پیدا کند، نه تنها میراثی ارزشمند از بین میرود، بلکه فرصتی مهم برای توسعه اقتصادی و فرهنگی استان هم از دست خواهد رفت.
زندگی و هنر استادکاران زینسازی گلستان
در همین باره سپیده سپهری از راهنمایان گردشگری و مدیرعامل یکی از شرکتهای گردشگری استان در گفتوگو با تسنیم اظهار کرد: استادکاران زینسازی گلستان، افرادی بودند که سالها وقت و زندگی خود را صرف فراگیری و کمال دادن به این هنر میکردند. آنها با مهارت و دقتی مثالزدنی، چرمهای مرغوب را انتخاب میکردند، با دستهای هنرمند خود بُرش میدادند، دوخت میکردند و با فلزکاریهای ظریف، زینهایی خلق مینمودند که هم زیبا و هم بادوام بودند. هر زین، حکایتگر داستانی از مهارت، صبر و عشق به هنر بود.
وی توضیح داد: این استادکاران، در کارگاههای کوچک و پر از ابزار سنتی کار میکردند؛ جایی که هر قطعه چرم، هر پیچ فلزی و هر دوخت، نتیجه سالها تجربه و آزمون و خطا بود. آنها نه تنها تکنیکهای ساخت زین را به خوبی میشناختند، بلکه نقش مهمی در حفظ فرهنگ و سنتهای محلی داشتند؛ چرا که هر زین، نشانهای از سبک زندگی، سلیقه و هنر مردم گلستان بود.
متأسفانه، با گذشت زمان و کم شدن مشتریان، بسیاری از این استادکاران مجبور شدند کار خود را ترک کنند و بسیاری از این هنرها و فنون نیز به فراموشی سپرده شده است.

روشهای سنتی ساخت زین
سپهری با بیان اینکه زینسازی سنتی فرآیندی پیچیده و چندمرحلهای و نیازمند ترکیب هنر و مهندسی بود، ادامه داد: نخست انتخاب چرم مناسب که مقاومت و نرمی لازم را داشته باشد. سپس چرم در اندازههای مختلف بریده میشد و با استفاده از نخهای مقاوم به هم دوخته میشد.
وی گفت: فلزکاران نیز قسمتهای فلزی زین را به صورت دستی میساختند و به کمک تکنیکهای سنتی مثل حکاکی و منبت کاری، زین را تزئین میکردند. هر زین، مطابق با اندازه و نوع اسب و نیاز سوارکار طراحی میشد و اهمیت ویژهای به راحتی و استحکام آن داده میشد. در نهایت، زینها با رنگها و طرحهای سنتی تکمیل میشدند که هرکدام معنای خاص خود را داشتند.
نمونههای موفق احیای صنایع دستی
این راهنمای گردشگری با اشاره به نمونههای موفق زیادی از احیای صنایع دستی در ایران و جهان گفت: این نمونهها و تجربیات میتواند الهامبخش باشد. برای مثال، صنعت قالیبافی در برخی مناطق ایران پس از دورهای رکود، با حمایتهای دولتی و خصوصی، آموزش جوانان و برندسازی، دوباره به دوران شکوفایی خود بازگشته است.
وی افزود: همچنین در استانهایی مانند یزد و اصفهان، هنرهای سنتی مانند منبتکاری، سفالگری و قلمزنی با همکاری نهادهای فرهنگی، برگزاری جشنوارهها و توسعه گردشگری، جان دوباره گرفتهاند و به عنوان یک فرصت اقتصادی مهم مطرح شدهاند.
سپهری خاطرنشان کرد: این تجربهها نشان میدهد که با برنامهریزی درست، حمایت مستمر و جذب جوانان به حرفههای سنتی، میتوان صنایع دستی و هنرهای بومی را احیا کرد و به توسعه پایدار منطقه کمک کرد.

چشمانداز روشن؛ امید به بازگشت شکوه گذشته
وی معتقد است اگر مسئولان، سرمایهگذاران و جامعه محلی دست در دست هم دهند، میتوان زینسازی صنعتی گلستان را از خاکستر فراموشی بیرون کشید. این بازگشت نه تنها به حفظ میراث فرهنگی کمک میکند بلکه فرصتهای شغلی جدیدی برای جوانان ایجاد میکند و نقش مهمی در توسعه اقتصادی پایدار منطقه خواهد داشت.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: زینسازی، هنر و صنعتی که با دستهای پرتوان و خلاق در گلستان خلق شده بود، هنوز جان دارد. تنها کافی است که بار دیگر به آن اعتماد کنیم، آن را باور کنیم و برای احیایش تلاش کنیم. در این مسیر، خاطرات نسلهای گذشته چراغ راه ما خواهد بود تا صدای کوبش چکشهای زینسازان دوباره در کوچهپسکوچههای گلستان به گوش برسد و این صنعت اصیل، جایگاه شایسته خود را بازیابد.
تاثیر زینسازی بر فرهنگ و زندگی مردم گلستان
سپهری ادامه داد: زینسازی تنها یک صنعت یا هنر تولید ابزار برای اسب نبود، بلکه بخش جداییناپذیری از فرهنگ، هویت و زندگی روزمره مردم گلستان به شمار میرفت. این هنر، همچون پلی میان انسان و طبیعت، نمادی از ارتباط عمیق مردم با اسبهای اصیل ترکمن و طبیعت بکر منطقه بود.
به گفته وی، اسب در فرهنگ گلستان نه فقط وسیله حمل و نقل، بلکه سمبل شجاعت، افتخار و اصالت محسوب میشد. به همین دلیل، ساخت زین با دقت و احترام خاصی انجام میگرفت. زینها با تزئینات ویژهای که اغلب نقشهای سنتی و محلی داشتند، زبان گویای تاریخ و داستانهای منطقه بودند. هر طرح و رنگی که روی زین به کار میرفت، معنایی خاص داشت و معرف یک قبیله، یک خانواده یا یک خاطره تاریخی بود.

این راهنمای تورهای گردشگری اضافه کرد: این هنر در مراسمها و آیینهای محلی نیز نقش مهمی داشت؛ از جشنوارههای سنتی گرفته تا مراسم سوارهنظام و مسابقات اسبدوانی که از دیرباز بخشی از زندگی مردم گلستان بودهاند. زینسازی به نوعی باعث تقویت حس تعلق، همبستگی و افتخار در میان مردم میشد و هنرمندان زینساز به عنوان حافظان این میراث فرهنگی، جایگاه ویژهای در جامعه داشتند.
وی خاطرنشان کرد که از لحاظ اقتصادی نیز، زینسازی صنعتی بود که به خانوادهها درآمد میداد و به تثبیت شرایط معیشتی آنها کمک میکرد. بسیاری از کارگاههای زینسازی خانوادهای بودند و دانش و مهارت از نسل به نسل منتقل میشد. این موضوع باعث میشد که این هنر نه فقط تولیدی بلکه یک سبک زندگی و روایت فرهنگی باشد.
سپهری با بیان اینکه با از بین رفتن زینسازی صنعتی، بخش مهمی از این زنجیره فرهنگی و اقتصادی نیز قطع شد، خاطرنشن کرد: این فقدان، نه فقط برای تولیدکنندگان و استادکاران، بلکه برای کل جامعه گلستان یک ضربه بزرگ بود. از دست دادن این هنر باعث شد که نسلهای جدید کمتر با ارزشهای سنتی و فرهنگی خود آشنا شوند و ارتباط آنها با گذشته و هویتشان کمرنگتر شود. به همین دلیل، احیای زینسازی صنعتی گلستان، نه فقط به معنای بازگشت یک حرفه، بلکه بازگرداندن یک بخش از روح و هویت فرهنگی مردم منطقه است. حفظ و ترویج این هنر میتواند به تقویت فرهنگ بومی، ایجاد فرصتهای شغلی و افزایش غرور ملی کمک کند و نسلی از جوانان را با تاریخ و هنر خود پیوند دهد.
https://asrghanoon.ir/?p=138612
در دل دشتهای گلستان، هنر دستی زینسازی که روزی نماد فرهنگ و معیشت مردم بود، اینک در محاق فراموشی قرار گرفته است. هنر صنعتی که با ورود تکنولوژی و کاهش تقاضا، استادکارانش یکی پس از دیگری صحنه را ترک میکنند.




نظرات