گروه بین الملل عصرقانون: رژیم صهیونیستی سه هدف مشخص در این جنگ دنبال میکرد؛ هدف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت. هدف کوتاهمدت آنها که در ابتدای جنگ تحمیلی رخ داد همان غافلگیری ایران و هدف قرار دادن سران نظام بود؛ ابتدا فرماندهان نظامی و امنیتی و سپس سران حکومتی و دولتی. حتی وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرد که قصد داشتند رهبر جمهوری اسلامی ایران را نیز هدف قرار دهند اما طبق ادعای آنها نتوانستند این کار را انجام دهند.
هدف دیگر، شبیهسازی وضعیت ایران با لبنان بود؛ گرچه ایران و لبنان تفاوتهای بسیاری دارند اما هدف آنها ایجاد نوعی هرج و مرج و از کار انداختن سیستم مدیریتی و پاسخگویی کشور بود. این سناریو در حوزه نظامی تا حدی عملی شد اما در سطح سیاسی و تصمیمسازی ناکام ماند و با بنبست مواجه شدند.
اهداف صهیونیستها برای ورود آمریکا به جنگ با ایران
یکی از اهداف مهم آنها این بود که آمریکا را وارد جنگ کنند و با این اقدام، بتوانند کل تأسیسات هستهای ایران را مورد حمله قرار دهند و روند پیشرفت هستهای کشور را مختل کنند.
آنها بهصورت محدود توانستند برخی منابع نظامی و امنیتی را هدف قرار دهند و در برخی موارد ضربههایی وارد کردند اما به هیچوجه به اهداف حداکثری از جمله تغییر رژیم یا ایجاد آشوب داخلی نرسیدند. در نهایت، پس از ۱۲ روز، جنگ به بنبست رسید، چراکه دو طرف به شکل متقابل ضرباتی وارد میکردند و در نهایت آتشبس برقرار شد.
بعد از آتشبس، رژیم صهیونیستی در حال برنامهریزی مجدد است؛ هم در حوزه نظامی و هم در حوزه امنیتی. البته اجرای این برنامهها نیاز به زمان دارد. از طرفی در محافل امنیتی آمریکا و اسرائیل، درباره میزان موفقیت در ضربه زدن به برنامه هستهای ایران اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند که این برنامه کاملاً نابود شده و برخی دیگر میگویند هنوز پابرجاست و تنها بخشی از آن آسیب دیده است.
مسئله مهم دیگر، ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی ایران است که به اعتقاد بسیاری از ناظران، این میزان میتواند کشور را به آستانه توانایی ساخت سلاح هستهای نزدیک کند. اسرائیل احتمالاً به دنبال از بین بردن این مواد خواهد بود و در این خصوص برنامههایی را طراحی کرده است.
صهیونیستها و ایران در حال تجهیز و بازسازی توان پدافندی
این اقدامات میتواند شامل جنگ مستقیم نباشد، بلکه در قالب عملیاتهایی نظیر ترور، خرابکاری یا فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی توسط موساد یا دستگاه نظامی اسرائیل صورت گیرد. آنها در حال تجهیز خود هستند و ایران نیز همزمان مشغول بازسازی توان پدافندی و امنیتی خود است.
این فرایندها زمانبر است اما به جدیت دنبال میشود. اگر مکانیسم ماشه (اسنپبک) فعال شود، احتمال میرود رژیم صهیونیستی مجدداً به دنبال ماجراجوییهایی در منطقه باشد. هرچند این موضوع قطعی نیست اما سناریویی محتمل است و باید برای آن آماده بود.
منطقه در حال یک گذار تاریخی است. رژیم صهیونیستی در سطحی فراتر، به دنبال تضعیف کلیه کشورهای منطقه است تا هیچ کشوری نتواند یک ارتش قوی داشته باشد یا اگر هم دارد، ارتشی محدود و صرفاً برای استفاده داخلی باشد. نمونه این سیاست را میتوان در وضعیت مصر، تحولات عربستان و امارات مشاهده کرد.
یارگیری منطقهای از فعالیتهای جدی حال حاضر صهیونیستها
هدف دیگر آنها این است که هیچ کشور منطقهای در محور مقاومت علیه اسرائیل قرار نگیرد و همه کشورهای اطراف آنچنان تضعیف شوند که توان مقابله با رژیم صهیونیستی را نداشته باشند.
یکی از فعالیتهای جدی حال حاضر رژیم صهیونیستی، یارگیری منطقهای است. آنها بهویژه در سوریه در حال جذب همپیمانان و گسترش نفوذ خود هستند تا ابتکار عمل بیشتری در معادلات آینده منطقه داشته باشند.
اگر این عادیسازی به صورت سیاسی ممکن نباشد، تلاش میکنند آن را از مسیر امنیتی پیش ببرند. اکنون در همین راستا، طرحهایی را با ترکیه و جمهوری آذربایجان دنبال کردهاند و قصد دارند این روند را با سوریه نیز ادامه دهند.
صهیونیستها بهدنبال ایجاد کمربند ایمن در اطراف سرزمینهای اشغالی
این پروژه که میتوان آن را «محور آذری ـ ترکی ـ سوری ـ عبری» نامید، قرار است از نگاه رژیم صهیونیستی جایگزین محور مقاومت شود؛ محوری که بتواند در آینده نقشهای امنیتی و سیاسی منطقهای را به نفع اسرائیل ایفا کند.
آنها نمیخواهند تشکیل دولت فلسطینی در کرانه باختری یا نوار غزه اتفاق بیفتد و بهدنبال آن هستند که تمام محیط پیرامونی خود از جمله لبنان، سوریه، اردن، مصر و غزه را از هر تهدیدی پاکسازی کنند.
صهیونیستها بهدنبال ایجاد یک کمربند ایمن در اطراف سرزمینهای اشغالی هستند؛ بهگونهای که هیچ کشور یا گروهی نتواند در آینده برای آنها خطر جدی ایجاد کند. به همین دلیل است که با شروط خاص، بهدنبال ایجاد «حائلهای امنیتی» در مرزهای خود هستند.
https://asrghanoon.ir/?p=131347
نظرات