به گزارش خبرنگار عصر قانون در نشستی که پس از نمایش فیلم «استاد» در اولین روز از محفل سینمایی آرمان برگزار شد، حسینی، کارگردان فیلم، اقبالی و محمد مهدی سیار، دو کارشناس نشست، به نقد و بررسی این دو فیلم پرداختند.
در ابتدای نشست، حسینی «کارگردان» گفت: حرفهایم را در فیلم زدهام، برای پاسخ به سوالات شما در اینجا حاضر شدهام.
اقبالی، پژوهشگر حوزه زنان، در ادامه نشست با اشاره به بحران بیمسئلگی در سینما ایران گفت: بیمسئلگی باعث شده است سینماگران در طبقه اجتماعی خاص خود دچار تکرار در پرداخت مسائل بشوند.
وی ادامه داد: سینما کشورمان اساسا به دلیل اینکه ادراکش از جامعه مخدوش است و از زاویه نگاه خودش به مسائل مینگرد، روایتگر خوبی برای مسائل جامعه ایرانی نیست. من معتقدم سینما فلسفه است، اگر تکنیکهای سینمایی را از سینما بگیریم یک متن است و این متن نیاز به یک بنیان نظری دارد.
اقبالی افزود: من معتقدم فیلم «استاد» نیز در پارادایم بیمسئلگی قرار دارد و از این رنج میبرد که مسئله فیلم یک مسئله پر طنینی در جامعه ایرانی نیست. انکار نمیکنم اتفاقی که در فیلم نمایش داده میشود تاکنون در جامعه ایرانی رخ نداده است؛ ولی آیا باید آن را بهمثابه یک مسئله اجتماعی عنوان کرد، آن هم در شرایطی که تاکنون در فیلمهای مختلف، با روایتهای متعددی به این مسئله پرداخته شده است.
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده، با انتقاد از نوع شناختی که از جنبش Me too در سالهای گذشته دامن زده شده است، گفت: درباره جنبش Me too ما دچار یک خطای تشخیصی در شناخت مسئله شدهایم و چون مسئله را اشتباه شناختیم، تجویزهای ما نیز راه به خطا میبرد. این را اگر ناظر به فیلم بخواهم عرض کنم، دختری که با انتخاب خودش در موقعیت تعرض قرار میگیرد خودش مقصر است، چراکه تو به پستوی خانه یک مرد نامحرم رفتی و انتظار داری بقیه هم صدایت را بشنوند؟ البته این به معنای تبرئه مرد متجاوز نیست؛ اما بازنمایی دختر به عنوان فرد مظلوم غلط است. امثال این خوانشهای غلط از مسئله، زمینه تحولات قانونی غلط را ایجاد میکند و باعث طرح قوانینی میشود که از بنیان تشخیص نادرستی نسبت به مناسبات اجتماعی دارد.
وی اضافه کرد: در فیلم «استاد» برای پسر قانون موضوعیتی ندارد و خودش مستقیم سراغ متجاوز رفته و او را زیر مشت و لگد میگیرد. در جشنوارههای گذشته نیز فیلمهایی بودند که ساختارهای موجود را ناکارآمد نشان میدادند و شخصیتها قانون را نادیده میگرفتند. این اتکا به عاملیت فردی نشان می دهد که دختر و پسر به عنوان نمادی از جامعه ایرانی، منقطع از جامعه هستند و در این جامعه افراد به دنبال فرصت رهاشدن از زندانی هستند که در آن زندگی میکنند، چنین تصویری با عنوان مهاجرت از ایران به دلیل نارضایتی از زیست اجتماعی، برای من به عنوان مخاطب خلق ناامیدی میکند. این مسئله برای طبقه اجتماعی هنرمند و سینماگر عمومیت دارد و برای همین هم هست که به آن میپردازد.
محمد مهدی سیار، شاعر و عضو هیئتعلمی دانشگاه، در ادامه این نشست بود با اشاره به نسبت ادبیات و امید شروع کرد و بیان داشت: ما در ایران درباره ادبیاتی صحبت میکنیم که شاید بزرگترین شاهکارش این باشد که در تلخترین دوران تاریخی این سرزمین یعنی حمله مغولها، روشنترین و امیدوارانهترین اشعاری را در ادبیات فارسی تولید کرده است که حتی ما هنوز در این عصر و در هر جای دنیا اگر قدری مأیوس بشویم و تلخی بچشیم، یکی از پناهگاههای ما ادبیات آن دوران تاریک است. اشعار شاعرانی چون مولوی، عطار، حافظ، سعدی و… . امروز سینمای ما چنین الگویی در مقابل خود دارد.
وی حدیث جنود عقل و جهل را چهارچوبی برای نظریهپردازی در حوزه سینمای دینی و نقد دینی سینما عنوان کرد و گفت: حدیث جنود و عقل چکیده دیدگاه فرهنگی اسلام است. این حدیث با دستهبندی دو سپاه عقل و جهل – به معنای لجاجت بر نادانی – صحنه نبردی را توصیف میکند که در جان تکتک انسانها جریان دارد. ۷۵ سرباز عقل در مقابل ۷۵ سرباز جهل. ایمان در برابر کفر، تصدیق در مقابل انکار، امید در مقابل ناامیدی و شادی در مقابل غم.
سیار گفت: فرهنگ که چیزی جز آنچه در باطن افراد میگذرد نیست، عرصه تلاقی این دو سپاه است. یک محک برای نقد سینما همین حدیث است.
نظرات