گروه بین الملل عصر قانون: شی جی پینگ رئیس جمهور چین ۵ سال پیش در کنگره حزب کمونیست وعده داد که یک کشور مدرن سوسیالیستی که هرگز تقلیدی از سیستمهای سیاسی دیگر کشورها نباشد و درهایش به روی جهانیان باز باشد، بسازد.
او توضیح داد که راهبرد کلی ایجاد همه جانبه یک کشور قدرتمند و مدرن سوسیالیتی به دو مرحله تقسیم میشود. از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۵ در مجموع مدرنیزه شدن سوسیالیستی در کشور محقق میشود و از سال ۲۰۳۵ تا ۲۰۵۰ چین به یک کشور مدرن سوسیالیستی قدرتمند مبتنی بر مردم سالاری و دارای تمدنی هماهنگ و زییا تبدیل شود.
از سوی دیگر در عرصه سیاسی هم نظام چین دموکراسی مشارکتی را در مقابل دموکراسی غربی علم کرده است. به این معنا که در دموکراسی غربی نقش مردم تنها در انتخابات به کار گرفته می شود و مردم بعد باید به خانه برگردند تا انتخابات بعدی، اما در دموکراسی مشارکتی مردم در همه فرایند سیاستگذاری و اجرا حضور دارند و حضور آنان مقطعی نیست.
قدرت وجوه مختلفی دارد و همانند دیگر مفاهیم عرصه سیاسی و اجتماعی دوران متعددی را پشت سر گذاشته است. قبل از انفجار اطلاعاتی، قدرت بیشتر در حوزههای سخت و زمخت تعریف میشد. در این بین نظریههای روابط بینالملل هم مبتنی بر قدرت سخت بودند. به عنوان مثال در نظریه رئالیسم در روابط بینالملل تاکید بیشتر بر قدرت سخت از جمله قدرت نظامی، جمعیت، سرزمین، منابع انرژی و .. است. اما از مقطعی به بعد مخصوصا ۱۹۹۰ به بعد و با کوششهای علمی و نظریه پردازی کسانی چون جوزف نای مفهوم قدرت توسعه پیدا کرد و قدرت نرم هم وارد ادبیات روابط بینالملل شد که نظریه نئولیبرالیزم وامدار آن بود؛ به این معنا که قدرت دیگر محصور در ابعاد فیزیکی و نظامی نیست بلکه قدرت توسعه پیدا کرده و سینما، هنر، رسانه، ورزش، ارتباطات بینالمللی و .. هم جزو قدرت یک کشور محسوب میشوند. از همه مهمتر قدرت گفتمانی و اقتاعی یک کشور در کشورهای دیگر است که بشدت مهم است.
برآوردهای اقتصادی نشان میدهد که چین در مسیر پرشتاب خود حرکت میکند و اگر وارد بحران در حوزههای دیگر نشود یا رقبا برای چین بحران سازی نکنند همچنان خواهد توانست قدرت اقتصادی خود را حفظ کند. از سوی دیگر چین در سالهای اخیر با درک این مسئله که غیبت او در حوزههای دیگر این کشور را تبدیل به یک کشور تک بعدی خواهد کرد در منازعات سیاسی و امیتی هم تلاش می کند بیشتر ورود کند و ورود شی در منازعه اوکراین و روسیه از همین رو است.
اما نکته مهم این است که چین به گواه اکثر کارشناسان و تحلیلگران فعلا فاقد قدرت نرم قابل توجه است. در این زمینه دو دسته نگاه وجود دارد. برخی معتقد هستند که چین بعد از اینکه به انباشت اقتصادی و مالی گسترده برسد در این زمینه هم خلا خود را رفع خواهد کرد. اما برخی معتقد هستند که چین در کوتاه مدت امکان به دست آوردن قدرت نرم را ندارد.
نباید فراموش کنیم که آن مولفهای که آمریکا را تبدیل به ابرقدرت کرد قدرت نرم بود وگرنه در حوزه قدرت نظامی، شوروی برابر یا در برخی حوزه ها از آمریکا بالاتر بود. در صحبتهای سالهای اخیر شی هم مشاهده میشود که او خود بر ضعف قدرت نرم چین آگاه است. و طرح موضوعات گفتمانی برای رفع این ضعف است.
به هرحال چین اگر بخواهد تبدیل به ابرقدرت شود و رقبای خود را کنار بزند باید قدرت نرم خود یعنی سینما، حوزه کتاب و نشر، رسانه و گفتمان خود را تقویت کرده و در این مزینه حضور قدرتمند بین المللی داشته باش.د هیچ کشوری بدون سینمای قدرتمند، بدون گفتمان قدرت و اقتاعی که در کشورهای دیگر شنیده شود نمی تواند قدرت برتر جهان باشد.سال های آینده نشان خواهد داد که چین توانایی تولید قدرت نرم را دارد یا باید این کشور را یک قدرت تک بعدی و محصور در نظر گرفت.
https://asrghanoon.ir/?p=68382
نظرات