به گزارش گروه فرهنگی عصر قانون: مجتبی برزگر: در گزارش پیشین با عنوان «روایت صعود و سقوط در ادامهسازی سریالهای ایرانی؛ از پایتخت تا بچهمهندس»، به بررسی چالشها و فرصتهای فصلسازی در سریالهای تلویزیونی پرداختیم. گفتوگو با کارگردانان مطرحی همچون علیرضا نجفزاده و علی غفاری، نشان داد که تداوم یک سریال موفق، بدون نقشه راه و تحلیل دقیق مخاطب، میتواند به ضد خود بدل شود و برند محبوبی را به حاشیه ببرد.
اکنون و در ادامهی آن پرونده، نگاهی میاندازیم به دو نمونهی دیگر از سریالهای چندفصلهی تلویزیون ایران: ستایش و نونخ، سریالهایی که هر دو با استقبال مخاطب آغاز شدند، اما مسیر متفاوتی را در ادامهسازی طی کردند،
در همین راستا، با آرمان زرینکوب تهیهکننده مجموعه تلویزیونی ستایش و مهدی فرجی تهیهکننده نونخ، به گفتوگویی صریح نشستیم تا از منظر تولید، سیاستگذاری، و نگاه به آینده، تجربههایشان را از چندفصلهسازی این دو سریال مرور کنیم.
این گزارش، نگاهی تحلیلی دارد به اینکه چگونه انتخابهای مدیریتی، رویکرد مخاطبمحور یا حتی نگاه بومیگرایانه در سریالسازی میتواند به خلق یا تخریب یک برند تلویزیونی منجر شود.
آرمان زرینکوب از چهرههای شناختهشده در عرصه تولید سریالهای تلویزیونی است که بیش از دو دهه سابقه در تولید آثار داستانی برای تلویزیون دارد، کار حرفهای خود را در مقام تهیهکننده با مجموعه «مرگ تدریجی یک رؤیا» آغاز کرد؛ سریالی که در زمان پخش از شبکه دو سیما با استقبال مخاطبان مواجه شد.
زرینکوب اما با تولید مجموعه ستایش در سه فصل برای شبکه سه، جایگاه خود را میان تهیهکنندگان صاحبسبک تثبیت کرد. تجربه او در فصلسازی این مجموعه، از جمله مهمترین نمونههای مورد بررسی در حوزه تداوم سریالهای تلویزیونی بهشمار میرود.
از دیگر آثار شاخص او میتوان به «ماه و پلنگ»، «بوم و بانو» و «یاور» اشاره کرد؛ آثاری که هر یک تلاش داشتهاند بخشی از نیاز مخاطب عام را در قالب درام خانوادگی و اجتماعی پاسخ دهند. وی همچنین تجربه ساخت مجموعه «شهر عسلی» برای شبکه استانی کردستان را در کارنامه دارد و با همکاری اسماعیل عفیفه در پروژه «روزهای خوشی و دلخوشی» حضور داشته است. زرینکوب همچنین در پروژه «ترک عمیق» نخستین تجربه کارگردانی خود را رقم زده است.
در ادامه این گفتوگو، با آرمان زرینکوب درباره تجربههایش در ادامهسازی سریالهایی چون ستایش و چالشهای پشتپرده تولیدات چندفصلی در تلویزیون ایران به گفتوگویی صریح نشستهایم.
فصلسازی در ایران سلیقهای است، نه مبتنی بر ظرفیت داستان و خواست مخاطب
آرمان زرینکوب تهیهکننده سریال «ستایش»، در گفتوگویی با خبرنگار تسنیم از تجربه خود در تولید سریالهای چندفصلی، تفاوتهای تولید در ایران و کشورهای دیگر، و موانعی که پیشِروی ادامهسازی سریالها قرار دارد، گفت. زرینکوب در ابتدا به روند تولید سریالهای چندفصلی در بازارهای بینالمللی اشاره میکند: در تمام دنیا، ساخت سریالهای دنبالهدار بهعنوان یک صنعت اقتصادی تعریف شده است. چه تلویزیونهای دولتی و چه خصوصی، بهصرفه نمیدانند که سریالهای کوتاه و تکفصلی بسازند، از همین رو، یک برنامهریزی بلندمدت (پلن) برای چند فصل طراحی میکنند، نمونه بارزش تلویزیون ترکیه است که سریالسازی را مثل یک صنعت میبیند.
او اضافه میکند: در این مدل تولید، هرچه تعداد قسمتها بیشتر باشد، هزینههای تولید در بلندمدت سرشکن میشود و از نظر اقتصادی سودآور است، مخاطب هم بهدنبال قصههایی با کشش بالا، مثلثهای عشقی، یا درامهایی با بار احساسی بالا میرود؛ همان چیزی که سریالهای ترکیهای و پیش از آن، آمریکای لاتین سالهاست به آن متکی هستند.
تکنیکهای حفظ مخاطب در سریالهای طولانی
زرینکوب بر این باور است که جذابیت یک سریال صرفاً در قصه نیست، بلکه تکنیکهای اجرایی هم اهمیت بالایی دارند: مواردی مثل دکوپاژ هوشمندانه کارگردان، حرکات بصری دوربین، و حتی بازیهای اغراقآمیز، باعث ایجاد هیجان و پیگیری در مخاطب میشود. بهخلاف ایران که روی ریتم کند تأکید داریم، در سریالهای خارجی شاهد یک ریتم سریعتر و جلوههای روانشناختی هستیم.
او ادامه میدهد: در غرب، سریال صرفاً یک محصول سرگرمکننده نیست، بلکه حامل پیامها و تحلیلهای اجتماعی است، حتی اگر سریال کوتاه باشد یا ریتم کندی داشته باشد، پشت آن یک هدف روشن فرهنگی یا روانشناختی وجود دارد.
تفاوتهای ساختاری سریالسازی در ایران
زرینکوب از ساختار حاکم بر تولیدات تلویزیونی در ایران انتقاد میکند و آن را غیرپایدار و وابسته به تغییرات مدیریتی میداند: در ایران، بهخصوص در تلویزیون دولتی، ادامه دادن یک سریال معمولاً بر اساس سلیقه شخصی مدیران انجام میشود، نه بر اساس کشش داستان یا تقاضای مخاطب. ممکن است مدیری بیاید و علاقهمند به ادامهی یک سریال باشد، اما مدیر بعدی بگوید؛ “بس است، برویم سراغ موضوعات دیگر”.
او با تأکید بر اینکه ستایش قابلیت ادامه تا چند فصل دیگر را داشته است، میگوید: سریالی مثل ستایش بهراحتی میتوانست به ۵ یا ۶ فصل برسد، هنوز هم ظرفیتهای روایی در آن وجود دارد، اما ساخت فصل جدید، نهتنها به محتوا، بلکه به نظر مدیران هم بستگی دارد، همین مسئله باعث شده است بسیاری از پروژهها ناتمام بمانند.
تغییر بازیگران، افت شور نویسنده و فاصلههای غیرمنطقی
زرینکوب در ادامه به موانع فنی و انسانی ادامهسازی اشاره میکند: گاه بازیگران کلیدی دیگر امکان حضور ندارند یا باید تغییر بازیگر انجام شود؛ موضوعی که در خیلی از سریالهای دنبالهدار دنیا هم اتفاق میافتد، اما مهمتر از آن، افت انگیزه نویسنده است، وقتی وقفه زیادی بین فصلها میافتد، نویسندهای که شور اولیه را داشته، دیگر درگیر پروژههای دیگر شده یا ذهنش از آن جهان داستانی فاصله گرفته است.
او به تجربه سعید مطلبی در نوشتن سریال ستایش اشاره میکند: استاد مطلبی ذهن بسیار خلاقی دارند، اما برای ادامه فصلها نیاز به انگیزه، تمرکز و حمایت دارند، اگر این حمایت نباشد و نویسنده تنها بماند، ادامهنویسی بهسادگی ممکن نیست.
نبود نگاه حرفهای در برنامهریزی تولید
بهگفته زرینکوب، یکی از اصلیترین مشکلات سریالسازی در ایران، نبود نقشه راه بلندمدت است: در کشورهای دیگر، وقتی فصل اول یک سریال پخش میشود و بازخورد خوبی دارد، بلافاصله قرارداد فصل بعدی بسته میشود و تولید ادامه پیدا میکند، اما در ایران، حتی وقتی سریالی موفق میشود، مدیران تازه بعد از اتمام پخش به فکر فصل دوم میافتند، آنهم اگر شوراها اجازه بدهند.
او به تجربه خود در ستایش اشاره میکند: مردم بارها درخواست ادامهی سریال ستایش را دادهاند، اما این خواستهها کمتر تأثیر عملی دارد، در نهایت، تولید فصل بعدی به عوامل متعددی گره خورده است؛ از شورای تصویب گرفته تا بودجه، تغییر مدیران و مسائل اداری.
صنعت سریالسازی؛ از سودآوری تا بحران در ایران
زرینکوب در پایان به این نکته اشاره میکند که کشورهایی مانند ترکیه، از سریالسازی بهعنوان یک صنعت سودآور استفاده میکنند، درحالی که ایران هنوز نتوانسته است این مسیر را بهصورت پایدار طی کند: در ترکیه سریالی نمیسازند که متوقف شود، حتی اگر مخاطب نداشته باشد، از راههای دیگر آن را بازیابی میکنند. در غرب اگر سریالی در تلویزیون بازخورد نگیرد، آن را روی پلتفرم میگذارند و بررسی میکنند، اما در ایران ممکن است سریالی ساخته شود، چند قسمت پخش شود و بعد ناگهان حذف شود.
او نتیجهگیری میکند: تا زمانی که نگاه حرفهای، حمایت مستمر و مدیریت ثابت در تلویزیون ایران نباشد، نمیتوان از فصلسازی سخن گفت. سریالی مثل ستایش هنوز هم ظرفیت ادامه دارد، اما بدون نقشه راه، بدون حمایت، و با تغییر مداوم مدیران، این کار ممکن نیست.
اگر آرامش تولید نباشد، حتی بهترین متن هم به سریال خوب تبدیل نمیشود
«ستایش» مخاطب دارد، اما تصمیمگیرنده ما نیستیم
زرینکوب با گلایه از بلاتکلیفی در روند تصمیمگیری برای تولید ادامهی «ستایش» میگوید: هر کسی ما را میبیند، میپرسد؛ “چرا ستایش۴ ساخته نمیشود؟!”، حتماً مدیران میدانند که این سریال بیننده دارد و مردم دنبال ادامهاش هستند، اما آیا واقعاً تصمیم بر اساس خواست مخاطب گرفته میشود؟ واقعیت این است که هنوز نگاه ما به سریالهای دنبالهدار، سلیقهای است.
او معتقد است مخاطب تلویزیون باید خودش را نیز در روند دریافت پیام شریک بداند: ما در تلویزیون کار سینمایی نمیکنیم، قصهای تعریف میکنیم که مخاطب با آن درگیر شود، فکر کند، و برداشت خودش را داشته باشد، قرار نیست همه چیز را خط به خط برای او توضیح بدهیم.
پلتفرمها هنوز صنعتی نشدهاند
زرینکوب درباره مقایسه سریالسازی در پلتفرمها با تلویزیون میگوید: پلتفرمهای ما هنوز به سطح صنعتی نرسیدهاند، نهایتاً یک میلیون کاربر دارند ـ در حالی که پلتفرمهای جهانی مثل نتفلیکس، صدها میلیون کاربر دارند ـ بنابراین توان تولیدات دنبالهدار بلندمدت ندارند.
او به سریالهای موفق پلتفرمی هم اشاره میکند: مثلاً سریالهایی مثل پوست شیر، یاغی، زخم کاری دیده شدند، ولی بقیه نه، دلیلش این است که برخی سریالها تعریف تلویزیونی دارند اما در پلتفرم پخش میشوند، در نتیجه، آن جذابیتی که باید داشته باشند، ندارند.
فقدان برنامهریزی و اعتماد به تیم سازنده
تهیهکننده «ستایش» با انتقاد از ساختار تصمیمگیری تلویزیون میگوید: سریالی موفق میشود، اما هیچکس از همان موقع تصمیم نمیگیرد که فصل بعدیاش ساخته شود، در نتیجه، فاصلهها میافتد، تیم اولیه از هم میپاشد، و انگیزهها از بین میرود، در ترکیه یا آمریکا، وقتی سریالی میگیرد، از همان لحظه برای ادامهاش برنامهریزی میشود.
او ادامه میدهد: مثلاً سریال پایتخت را ببینید با چهفاصلههایی فصلهایش ساخته شد، یا خود ستایش که فصلها با چند سال فاصله آمدند، این فاصلهها به سریال لطمه میزند، شما مخاطب را از قصه جدا میکنید.
بیبرنامگی، شوراهای فرسایشی، و نبود ثبات اداری
زرینکوب با بیان تجربیات شخصی خود از تولید سریالهای تلویزیونی میگوید: از بس گفتیم عطایش را به لقایش بخشیدیم…، ولی باز هم برگشتیم! چون تلویزیون، خانه ما بوده، دانشگاه ما بوده، ولی شرایط، سخت است، حقوق عوامل عقب میافتد، بودجهها دیر میرسد، و کار در فضای پرتنش، امکان تولید باکیفیت را از بین میبرد.
او تأکید میکند: در شرایطی که تهیهکننده دائم باید دنبال بودجه و حقوق عوامل باشد، دیگر نمیتواند روی کیفیت صحنهها و خلاقیتهای کارگردان تمرکز کند.
«ستایش» قربانی سیستم کُند و پر از مانع شد
زرینکوب بهطورخاص به مشکلات تولید ادامه سریال «ستایش» اشاره میکند: مشکل ما نه بازیگر بود، نه نویسنده، آقای سعید مطلبی با تمام عشق، متنهای ستایش را مینوشت، اما شوراهای متعدد، کاغذبازی، کندی سیستم اداری، و نبود اراده برای حمایت، همه باعث شدند پروژه متوقف شود.
او میافزاید: ستایش میتوانست مثل سریالهای بلند جهانی، ۶ یا حتی ۸ فصل ادامه پیدا کند، اما تا وقتی این سیستم اصلاح نشود، حتی بهترین تیم هم نمیتواند یک قصه دنبالهدار را به سرانجام برساند.
راهحل چیست؟ آرامش، برنامهریزی، و اعتماد
در پایان گفتوگو، زرینکوب از شرایط لازم برای ساخت فصل جدید «ستایش» و سریالهای دنبالهدار دیگر میگوید: اگر قرار باشد ستایش۴ ساخته شود، فقط یک چیز لازم است؛ شرایط آرام برای تولید. ذهن نویسنده باید آزاد باشد، دغدغه مالی نداشته باشد، تهیهکننده بهجای جنگیدن برای دستمزد عوامل، روی خلاقیت تمرکز کند، اگر این شرایط فراهم شود، مردم قطعاً حمایت میکنند.
او با لحنی صادقانه نتیجهگیری میکند: اگر بیفتیم در همان پروسه فرسایشی شوراها، بخشنامهها، جلسههای بیپایان…، دیگر چیزی از انگیزه تیم نمیماند. باید به سازندگان اعتماد کرد، برنامهریزی کرد، و اجازه داد یک پروژه با نفس بلند شکل بگیرد، آن وقت مخاطب خودش پای کار میآید و سریال را رها نمیکند.
ارادهای برای ساخت «ستایش۴» وجود ندارد
آرمان زرینکوب، با گلایه از نبود تصمیمگیری شفاف و جدی برای ادامه مجموعه «ستایش» میگوید: واقعاً نمیدانم چرا ارادهای وجود ندارد. حدود یک سال و نیم پیش، با مدیران صحبت کردیم، گفتند؛ “ما مشکلی نداریم، ادامه میدهیم.”، اما در عمل، هیچ اتفاقی نیفتاد، قرارداد آماده شد، نویسنده هم آماده بود، اما نه صدایی آمد، نه حرکتی، حتی وقتی من شخصاً پیگیر شدم، نویسنده گفت؛ “چیزی نمیخواهد، فقط بگویید بنویسم.”، اما هیچکس از طرف تلویزیون پیگیری نکرد، نه دعوتی، نه جلسهای. وقتی تهیهکننده، نویسنده، کارگردان، بازیگران، همه پایکارند، دیگر چهچیزی لازم است؟
بازیگران ستایش هنوز هم پایکارند
زرینکوب با اشاره به آمادگی کامل بازیگران اصلی مجموعه میگوید: اگر همین حالا به آقای داریوش ارجمند زنگ بزنم و بگویم ستایش را شروع میکنیم، میپرسد؛ “کی و کجا باشم؟”، همینطور خانم نرگس محمدی یا آقای سلطانی، چون همه آنها سهم بزرگی در این سریال داشتند و مردم هم هر روز از آنها درباره ادامهاش میپرسند.
طرح داستانی «ستایش۴» وجود دارد
تهیهکننده سریال «ستایش» تأکید میکند: طرح کلی فصل چهارم وجود دارد و با آقای سعید مطلبی هم بارها درباره آن صحبت کردهایم، حتی یک سال پیش تلویزیون گفت؛ “مشکلی نداریم.”، اما هیچ پیگیریای نشد، آقای مطلبی هم گفت؛ “خبری نشد.”، و ما هم منتظر ماندیم.
او اضافه میکند: آقای مطلبی خودش گفته است که اگر فرصتی برای نوشتن ستایش پیش بیاید، همه کارهای دیگر را کنار میگذارد، فقط کافی است بدانیم که قرار است ساخته شود، قصه کشش دارد، و پتانسیل ادامهاش بالاست.
ظرفیتهای پنهان یک ملودرام ایرانی
زرینکوب با اشاره به اینکه ملودرامهای ایرانی هنوز ظرفیتهای فراوانی دارند میگوید: در فرهنگ ایرانی هزاران قصه وجود دارد که میتواند در قالب یک سریال مثل ستایش روایت شود، حتی خود داستان ازدواج حشمت فردوس یا زندگی شخصیتهای فرعی، میتواند چندین قسمت سریال را بسازد. امروز اگر بپرسید چقدر میتوان برای ستایش نوشت، میگویم؛ ۱۰۰ قسمت! کافی است شروع کنیم، کاراکترها خودشان جلو میروند، داستان تولید میشود، این پتانسیل را دارد.
فراموشی تأثیر اجتماعی ملودرام
آرمان زرینکوب از غفلت سیاستگذاران فرهنگی نسبت به تأثیر اجتماعی ملودرام گلایه میکند: امروز تمرکز تلویزیون رفته سمت کمدی؛ یا کمدی کامل یا سریالهایی با رگههای طنز، اما فراموش کردهاند که سریالهای ملودرام، تأثیر مستقیم اجتماعی دارند. وقتی مخاطب با شخصیت همذاتپنداری کند، رفتار اجتماعیاش هم تغییر میکند. یک پدر بعد از پخش یکی از قسمتهای ستایش به من گفت؛ “۳۰ سال به پسرم میگفتم این کار غلط است، گوش نمیداد. اما همان سکانس باعث شد در رفتارش تغییر ببینم.”، این یعنی تأثیر واقعی هنر ملودرام.
تلویزیون، خودش مردم را از خود دور کرده است
تهیهکننده باسابقه تلویزیون با انتقاد از سیاستهای صداوسیما میگوید: تلویزیون باید به این فکر کند که مردم چهچیزی ببینند تا رفتار درستتری داشته باشند. ما ده سال پیش وقتی برای فیلمبرداری به جایی میرفتیم، مردم با آغوش باز استقبال میکردند، امروز اما دیگر آن صمیمیت نیست، چرا؟ چون مردم، رسانه را متعلق به خودشان نمیدانند.
بازیگران و عوامل، با عشق کار میکردند؛ نه بهخاطر پول
زرینکوب با احترام از همکاری عوامل سریال ستایش یاد میکند: در ستایش، بحث دستمزد واقعاً دغدغه کسی نبود، آقای ارجمند و خانم محمدی، با دستمزدی معقول و بدون چانهزنی کار را قبول میکردند، بیشتر از هر چیز، انرژی، دغدغه، و عشقشان مهم بود، آقای سعید مطلبی متن را کامل مینوشت، بدون اینکه حتی صحبت از قرارداد باشد، امروز پیدا کردن نویسندهای که بدون دریافت پیشپرداخت کار کند، تقریباً محال است.
ستایش میتواند برگردد، اگر بخواهند
در پایان، زرینکوب میگوید: اگر همین امروز تصمیم بگیرند ستایش۴ ساخته شود، ما آمادهایم، اما باید شرایط امروز را در نظر بگیرند، هزینهها، شأن و کسوت بازیگران، آرامش فکری نویسنده، و اعتماد به تیم سازنده، اگر اینها فراهم شود، ستایش نهتنها میتواند برگردد، بلکه میتواند دوباره یک پدیده ملی باشد.
اما در گفتوگوی دوم سراغ مهدی فرجی چهرهای شناختهشده صداوسیما رفتیم؛ مدیری که سالها در سِمتهای مختلف صداوسیما فعالیت کرده و حالا بیش از هر چیز، نامش با تهیهکنندگی گره خورده است. او در سالهای اخیر، با تولید سریالهای متنوعی همچون «نونخ»، که به یکی از موفقترین برندهای تلویزیونی تبدیل شد، توانسته است مخاطبان فراوانی را با خود همراه کند.
فرجی علاوه بر همکاری با جواد رضویان در سریال طنز «۰۲۱» و ساخت «حکم رشد» با حسن لفافیان برای شبکه سه، در عرصه سینما نیز حضور فعالی داشته است، فیلم سینمایی اخیر او با عنوان «ناتور دشت» که در جشنواره فیلم فجر چهلوسوم اکران شد، موفق شد جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی را به دست آورد.
اکنون در ادامه این مسیر، سراغ گفتوگویی صمیمی با او رفتهایم تا از تجربههایش در تلویزیون، چالشهای تولید، و مسیر تازهای که در سینما پیش گرفته است، بپرسیم.
فصلسازی در تلویزیون؛ بیشتر اتفاقی تا برنامهریزیشده
مهدی فرجی، تهیهکننده باسابقه تلویزیون، درباره وضعیت فصلسازی در تلویزیون ایران گفت: واقعیت این است که در ایران، سریالهای چندفصلی عموماً بهشکل اتفاقی و بدون برنامهریزی از پیش تعیینشده ساخته میشوند، اغلب ما ابتدا سریالی را تولید میکنیم و اگر با اقبال عمومی مواجه شد، تازه به ادامهدار بودن آن فکر میکنیم، این در حالی است که فصلبندی اصولی و برنامهریزیشده، تأثیر مستقیمی بر کیفیت تولید، انتخاب شخصیتها و مسیر داستان دارد.
نگاهی فصلی از همان ابتدا
فرجی با اشاره به نمونههایی از سریالهایی که با چنین نگاهی ساخته شدند، اظهار کرد: بهعنوان مثال، در مورد سریال نونخ، سعید آقاخانی از ابتدا نگاهی فصلی به پروژه داشت. او معتقد بود که قصه این خانواده و فضای روستایی طراحیشده، ظرفیت تبدیل شدن به یک سریال چندفصلی را دارد. در پروژه دیگری مانند کندو بهکارگردانی احمدرضا درویش نیز این نگاه از ابتدا وجود داشت، فصل اول کامل نوشته شده و حتی سیناپسهای دو فصل بعدی نیز آماده است.
مزایای برنامهریزی برای چند فصل
فرجی در ادامه تأکید کرد: زمانی که از ابتدا به چندفصلیبودن سریال فکر شود، انتخاب شخصیتها، موقعیتها، داستانها و حتی لوکیشنها هوشمندانهتر و با برنامهریزی دقیقتری انجام میشود، این نگاه موجب میشود خط داستانی پویاتر باشد و بتوان از زوایای مختلف به موضوع پرداخت.
وی افزود: در نونخ، این امکان را داشتیم که در هر فصل به جنبهای از زندگی مردم مناطق کردنشین بپردازیم، مثلاً در یک فصل، به معرفی محصولات کشاورزی استان کردستان توجه کردیم؛ در فصلی دیگر، به صنایع دستی و هنرهای بومی؛ و در بخشهایی نیز آداب و رسوم و روابط اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.
سریالهای قوممحور و فصلپذیری بالا
فرجی با اشاره به ظرفیت بالای سریالهای قوممحور بیان کرد: سریالهایی که به فرهنگ و زندگی اقوام مختلف کشور میپردازند، ظرفیت بالایی برای فصلبندی دارند؛ چون میتوان در هر فصل، بُعدی تازه از زندگی آن مردم را روایت کرد، این نوع سریالها نهتنها باعث تقویت همبستگی ملی میشوند، بلکه در راستای عدالت فرهنگی و رسانهای نیز حرکت میکنند.
وضعیت ادامه تولید «نونخ»
فرجی درباره آینده سریال نونخ گفت: در زمان حاضر، خبر خاصی درباره ادامه این سریال در دست نیست، هنوز هیچ صحبتی از طرف تلویزیون برای تولید فصل جدید مطرح نشده است.
چالشهای فصلسازی در ایران
فرجی درباره مشکلات تولید سریالهای چندفصلی در ایران توضیح داد: ساخت سریالهای فصلی در ایران با چالشهای متعددی روبهروست، بهویژه اگر آن سریال به یکی از اقوام کشور بپردازد. سریالهایی مانند نونخ یا پایتخت که رنگوبوی قومیتی دارند، نیازمند ملاحظات ویژهای هستند، در چنین آثاری، باید مراقب بود که نهتنها توهینی صورت نگیرد، بلکه تصویر درستی از فرهنگ و هویت آن قوم ارائه شود.
حساسیتهای کمتر در سریالهای عمومی
فرجی همچنین گفت: در مقابل، سریالهایی مانند بچهمهندس یا شاید برای شما هم اتفاق بیفتد که موضوعاتشان عمومیتر است، با این سطح از حساسیت مواجه نیستند و میتوانند آزادانهتر به روایت مسائل اجتماعی بپردازند.
دشواری حفظ کیفیت در فصلهای بعدی
وی با تأکید بر مسئولیت سنگین ساخت فصلهای بعدی اظهار کرد: مخاطب از فصل دوم انتظار دارد بهتر از فصل اول باشد، از فصل سوم بهتر از دوم، و این روند باید همواره صعودی بماند، همین موضوع تیم تولید را مجبور میکند که دائماً در حال ارتقاء باشند. ساخت سریالهای فصلی معمولاً هزینهبرتر است، گاهی وابستگی پروژه به چند بازیگر اصلی آنچنان بالاست که غیبت یک نفر میتواند کل پروژه را تحتالشعاع قرار دهد، حفظ انسجام بازیگران، بهویژه در سریالی مانند نونخ، یک چالش مهم است.
رقابت نابرابر با پلتفرمها
وی با اشاره به وضعیت رقابتی تولیدات تلویزیون گفت: سریالسازان تلویزیون با رقابت سنگینی از سوی پلتفرمها مواجه هستند. در پلتفرمها، دست تولیدکنندگان برای روایت و انتخاب سوژه بازتر است و مخاطب هم تنوع بیشتری دارد. توقعات مخاطب بالا رفته، اما منابع مالی و آزادی عمل تلویزیون محدود است.
شرط اصلی برای ادامه تولید
فرجی ادامه داد: من معتقدم تنها زمانی باید به تولید فصلهای بعدی فکر کرد که مطمئن باشیم کیفیت حفظ میشود یا حتی بالاتر میرود، مخاطب امروز بسیار هوشمند است و اگر فصل دوم یا سوم ضعیفتر از قبل باشد، دیگر همراه نمیشود.
تجربههای نهچندان موفق در نمایش خانگی
وی درباره وضعیت فصلسازی در نمایش خانگی اظهار کرد: در این حوزه، سریالهای فصلی کمتر موفق بودهاند، معمولاً فصل دوم ضعیفتر از فصل اول بوده است و مخاطب میگوید؛ “دریغ از پارسال!” دلیلش هم نبود برنامهریزی دقیق، بیثباتی تولید، و افت انگیزه تیمهاست.
شکست نمونهای بهنام «دختران کوچه غم»
فرجی در واکنش به نظرسنجی منتشرشده درباره شکست سریال «دختران کوچه غم» در شبکه نمایش خانگی، گفت: دختران کوچه غم اساساً برای اکران سینمایی ساخته شده بود، اما در قالب یک سریال سهقسمتی در فضای نمایش خانگی منتشر شد، این تصمیم باعث شد اثر تناسبی با استانداردهای نمایش خانگی نداشته باشد. اگر این پروژه در سینما نمایش داده میشد، بازخورد بهتری دریافت میکرد، وقتی ساختار و زبان تصویری پروژه برای سینما طراحی شده است، انتقال آن به فضای نمایش خانگی بدون بازنگریهای لازم، موجب افت کیفیت میشود.
موفقیت بیشتر تلویزیون در فصلسازی
فرجی با جمعبندی موضوع بیان کرد: تجربه نشان داده است که فصلسازی در تلویزیون موفقتر از نمایش خانگی بوده است. ثبات تیمها، شناخت بهتر ذائقه عمومی، و ارتباط دیرینه مخاطب با تلویزیون از دلایل این موفقیت هستند.
تغییرات مدیریتی؛ مقصر یا نه؟
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تغییرات مدیریتی و یا نوع سیاستگذاری در افول یا شکست سریالهای دنبالهدار تأثیر داشته است، گفت: نمیتوان همه چیز را گردن مدیران انداخت. در دوره مدیریت آقای جبلی، پروژه نونخ با جدیت و استمرار پیگیری شد، ما هیچگاه با سختگیریهای غیرمعمول مواجه نشدیم.
فرجی تأکید کرد: البته تلویزیون همیشه چارچوبها و سختگیریهای خاص خود را داشته است، مخصوصاً در موضوعات قومیتی، اما این موضوع در همه دورهها کموبیش وجود داشته است.
گاهی مشکل از خود ماست
فرجی با نگاهی انتقادی به بدنه تولید نیز گفت: کنار سیاستگذاریها، خود ما هنرمندان نیز باید به نقشمان توجه کنیم، گاهی انتخابهای ضعیف یا قصههای غیرقابل دفاع باعث افت سریالها شدهاند.
وی افزود: وقتی تیم خلاق قصه درستی برای ادامه ندارد، طبیعیاست که فصل جدید سریال ضعیفتر از قبل شود، حتی اگر حمایت مدیریتی وجود داشته باشد.
فرصتهایی که از دست رفتند
فرجی با اشاره به مثالهایی از سریالهای نیمهکاره گفت: سریال اغما یکی از پروژههایی بود که ظرفیت بالایی برای ادامه داشت، این سریال ماورایی با استقبال زیادی مواجه شد اما ادامه پیدا نکرد.
وی ادامه داد: الآن حضور ذهن ندارم که چه سریالهای دیگری چنین ظرفیتی داشتند، اما مواردی مانند اغما واقعاً میتوانستند ادامهدار باشند.
افزایش دستمزدها؛ مانعی برای فصلسازی
فرجی درباره چالشهای اقتصادی گفت: یکی از مشکلات اصلی در فصلبندی، مسئله دستمزد بازیگران و عوامل است. وقتی سریالی موفق میشود، توقعات مالی بالا میرود و هزینه ساخت فصلهای بعدی بهمراتب بیشتر از فصل اول میشود.
وی تأکید کرد: اگر سریال به چند شخصیت کلیدی وابسته باشد، ادامه پروژه بدون حضور آنها بسیار سخت خواهد شد.
«کندو» در راه است
در پایان این گفتوگو، فرجی از پروژه جدیدش خبر داد و گفت: داریم مقدمات کار سریال کندو را جلو میبریم، امیدوارم امسال بتوانیم پیشتولید آن را آغاز کنیم و وارد فاز اجرایی شویم، اگر همهچیز طبق برنامه پیش برود، بهزودی خبرهای خوبی درباره آغاز این پروژه خواهیم داشت.
https://asrghanoon.ir/?p=135452
نظرات