دشمنت میگفت که زیر زمین پنهان شدهای، اما به دست خودش نشان داد که روی زمین و در چند متری آنهایی و همواره هم در این یکسال -مثل پیش از آن- در تعقیب و گریز با آنها بودهای؛ میگفت اسرای اسرائیلی را سپر خود کردهای، خودش نشان داد که هیچ اسیری سپر نشده، میگفت خودت در زیر زمینی و دیگران را جلو میفرستی، نشان داد که تماماً حرف مفت میزده… میگفت ترسیدی… آن چوب آخر که به سمت پهپادشان پرت کردی را همه دیدند… میخواستند عجزت را نشان دهند، عزمت را منتشر کردند، شرافتت را پخش کردند، نترسیات را نشان دادند، ایستادگیات تا لحظه آخر با تنی رنجور را به رخ خودشان و دنیا کشیدند. خودشان با واسطه و بیواسطه، -به دست آنها که میدانستند دروغ میگویند و آنها که از بلاهت تمام، نمیفهمیدند چه میگویند- شایعه کردند تو جاسوس آنها بودی، با این تصاویر، خودشان اذعان کردند که چقدر مغز زنگ زده میخواست بیان این کلمات!