شان پن، فیلمساز، بازیگر و فعال سیاسی، هنگام بحث در مورد فیلم مهیج سیاسی «کلمات جنگ» احساساتی نمیشود. با این حال، پیام او در همان حال که واضح، سنجیده و آرام است، هشداری فوری و جدی است که دلش میخواهد هر ۲ جناح آن را بشنوند.
او در مصاحبهای که از طریق زوم برگزار شد، درباره فیلم «کلمات جنگ» چنین توضیح میدهد: وقتی درباره این فیلم صحبت میکنم، سعی میکنم بیطرف باشم تا مخاطبان از هر دیدگاهی بتوانند در آن یک داستان هشداردهنده بیابند. برخی ممکن است از دیدن چیزهایی که واقعا هست و ندیدهاند، شگفتزده شوند. به نظر میرسد این روزها هر طرف، طرف دیگر را فاشیست مینامد. فکر میکنم افراد منطقی از هر طیف سیاسی، از درک خود درباره فاشیسم بیرون میآیند و میپذیرند که باید به هر طریق ممکن در برابر آن مقاومت کنیم.
«کلمات جنگ» بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و درباره روزنامهنگاری به نام آنا پولیتکوفسکایا است که نقش وی را مکسین پیک بازی میکند. او مبارزه میکند تا بتواند صدای مستقل حقیقت جو در روسیه باشد و در نهایت همین امر جان او را به خطر میاندازد. پولیتکوفسکایا در روز تولد پوتین در سال ۲۰۰۶ کشته شد.
فیلم «کلمات جنگ» که توسط پن و اریک سوالول تهیه شده، با بازی مکسین پیک، جیسون ایزاک و سیاران هیندز فقط در سینماها به نمایش درمیآید.
«کلمات جنگ» از قدرتی برخوردار است که پن، برنده ۲ جایزه اسکار، از آن آگاه است و میخواهد مخاطبان به آن فکر کنند.
پن میگوید: مثلاً سوسیالیسم. برخی سیاستمداران هستند که دوست دارند با سوسیالیسم همذاتپنداری کنند. البته، میتوانیم نمونههای وحشتناکی از سوسیالیسم را در سراسر جهان، چه از نظر تاریخی و چه در حال حاضر، پیدا کنیم، اما وقتی با کسی مینشینید و میگویید: «جان مادربزرگتان را آمبولانس یا پلیس وقتی او با ۹۱۱ تماس گرفت، نجات داد؛ خوب وقتی پلیس از راه رسید و مانع ورود مردم به خانهاش شد، چه کارت اعتباری به آنها داد؟ هیچ کارت اعتباری. این سوسیالیسم است.» بیایید شروع به استفاده از کلمات جدید کنیم و این ایده کیفیت زندگی را در قالب کلمات جنگ مطرح کنیم. میبینید وقتی این کار را نکنیم چه اتفاقی میافتد.
وی می افزاید: یک نقطه عطف با یک لحظه بزدلی داوطلبانه وجود دارد که گاهی از خستگی ناشی میشود. شاید خستگی اقتصادی برای یک نفر یا خستگی فرهنگی برای دیگری باشد و وقتی رهبرانی از راه میرسند که این نقاط را به هم وصل میکنند تا ترس را در سطوح بالاتر ایجاد کنند، در همان حال دارند برای کسانی که در کنار خود او ایستادهاند مصونیت ایجاد میکنند؛ این کم کم به فرهنگ بزدلی تبدیل میشود و این فاشیسم است. بزدلی، همیشه در یک گروه بزرگ با سلاحها و سرویسهای امنیتی زیاد، همراه است.
پن تاکید میکند: یکی از چیزهایی که در آنا پولیتکوفسکایا به عنوان روزنامهنگار وجود دارد این است که او فوقالعاده شجاع بود، اما دلیل مهمترش این است که او یکی از معدود کسانی بود که حاضر بود این ریسکها را بپذیرد. چیزی که ما در این کشور میبینیم، بزدلی باورنکردنی بسیاری از رسانهها است و به همین دلیل آنهایی که شجاع هستند، تنها میمانند. کسانی که در برابر فاشیسم شجاع هستند، در معرض خطر بزرگی قرار دارند. داستان این فیلم درباره همین موضوع است.
شان پن درصدد ایجاد یک دیالوگ است
این کارگردان «کلمات جنگ» را فرصتی برای گفتگو میداند و امیدوار است که مردم با هر عقیده سیاسی که دارند، به تماشای آن بنشینند.
وی میگوید: امیدوارم مردم را پای میز مذاکره بیاورد. ما به تازگی چنین نمونهای را در فیلم «من هنوز اینجا هستم» ساخته والتر سالس در برزیل دیدیم که یک فیلم بزرگ، زیبا و مهم بود. در برزیل که این فیلم بسیار موفق بود، افرادی از جناح راست افراطی میرفتند و پس از تماشای فیلم متوجه میشدند وقتی به جناح راست افراطی این همه فرصت داده میشود، چه اتفاقی میافتد. آنها شروع به طرح این پرسش کردند که «شاید نباید آنقدر پیش برویم؟» این فیلم دقیقاً تأثیری را داشت که یک کارگردان با ساخت فیلمی با هر ارجاع سیاسی آرزویش را دارد. ما امیدواریم که همین اتفاق برای فیلم «کلمات جنگ» که به همان اندازه خارقالعاده است، نیز رخ دهد.
شان پن که برای بازیهای درخشانش در فیلمهایی مانند «میلک»، «رودخانه مرموز» و «بازی منصفانه» تحسین شده، نگران تهدیدهای فعلی علیه روزنامهنگاری و رسانهها و اکراه یا ترس برخی از آنها از بیان حقیقت به قدرت است.
کارگردان فیلم «درون حیات وحش» میگوید: قابل درک است که برخی روزنامهنگاران یا برخی رسانهها کمتر مولد باشند اما از طرف دیگر روزنامهنگاران عالی زیادی در آمریکا وجود دارند. در بسیاری از موارد، شرکت بزرگی که صاحب جایگاه شغلی آنهاست، محدودکننده امر اطلاعرسانی است، اما بدون اطلاع رسانی واقعی ما آمریکایی نخواهیم بود که به آن افتخار کنیم و یک دموکراسی نخواهیم بود.
وی ادامه می دهد: این مرا یاد چیزی میاندازد که فکر میکنم همه باید همراه با «کلمات جنگ» آن را هم ببینند، و آن یک ویدیوی پربازدید از قاضی سابق دیوان عالی دیوید سوتر است که از او پرسیده شد چه چیزی او را شبها بیدار نگه میدارد، و او بسیار پیشگویانه میگوید که در مقطعی، کسی پیدا خواهد شد که میگوید: «فقط من میتوانم این مشکلات را حل کنم» و آن وقت است که ما توپ را به آنها میدهیم و اجازه میدهیم خودشان با آن پیش بروند. آن موقع است که به دردسر بزرگی میافتیم.
پن در ادامه میگوید: امروز ما دقیقا همان جا هستیم. نمیتوان انکار کرد. گاهی اوقات، افرادی که در رسانهها هستند محتاط هستند یا هوشیاری نمایشی دارند و نمیخواهند این خطر را به تمام معنا اعلام کنند. اینجاست که آژیر خطر باید به صدا درآید. به خاطر داشته باشیم که در اولین کمپین انتخاباتی رئیس جمهور ترامپ او گفت میتواند به کسی در خیابان پنجم شلیک کند و هیچ کس کاری انجام نخواهد داد. دیوان عالی اکنون با این مسئله موافقت کرده است. پس یعنی جو بایدن میتوانست او را ترور کند و بدون هیچ اتهامی با این امر روبهرو شود. من طرفدار چنین چیزی نیستم و بایدن هم هرگز چنین کاری نمیکرد، معلوم است، اما وقتی اوضاع تا این حد پیش میرود که جامعه اجازه میدهد آنچه دارد در حال حاضر اینجا اتفاق میافتد ادامه یابد، آن زمان است که شما معنی «کلمات جنگ» را درمییابید.
چیز دیگری که پن را عمیقاً نگران میکند، تهدیدی است که برنامههای خبری، سازمانهایی مانند NPR و رسانههای عمومی با آن مواجه هستند. او میخواهد مردم اهمیت رسانههای عمومی و آسیبپذیری رسانههای شرکتی را درک کنند.
پن میپرسد: «چه کسی مالک حریم هوایی است؟» من دوران والتر کرونکیت را به یاد دارم. اول از همه وقتی وارد چرخه خبری ۲۴ ساعته میشدیم، گرفتاریهایی رخ میداد. مقالات عالی نیویورک تایمز ۴ ماه طول میکشید تا چیزی درباره جنگ ویتنام بنویسند. مطالب ساعت هشت صبح نوشته نمیشد، بعد برای بایگانی ارسال نمیشد و بعداً در همان روز در اینترنت منتشر نمیشد، بنابراین این مشکل وجود دارد. آن زمان هنوز آرزوی بیشتری برای نجابت و صداقت وجود داشت، در حالی که امروز، تقریباً مانند فیلم «وال استریت» اولیور استون است. در آن فیلم مایکل داگلاس میگوید «حرص داشتن خوب است». انگار رفتار شرمآور خوب است و ما این را در نحوه برخورد با رسانهها و نحوه آماده شدن سریع مردم برای تسلیم شدن مغزشان میبینیم. آنها استفاده از مغزشان را متوقف میکنند، با آنچه قلبشان از آن میترسد، پیش میروند و به دنبال گروهی میگردند تا در آن عضو شوند. بسیاری از فعالان مردمی با آزار مواجه شدهاند و ما در زمانی زندگی میکنیم که به نظرم هر که قانون اساسی را خوانده و به آینده کشور یا فرزندانش اهمیت میدهد، باید بسیار سخت تلاش کند. حتی در حرفهای سر میز شام، باید از روزنامهنگاری صادقانه و شجاعانه حمایت شود.
پن متوجه است که مانند پولیتکوفسکایا و بیش از ۱۸۰۰ روزنامهنگاری که تا به اینجای قرن حاضر در سراسر جهان کشته شدهاند، کار آنها و صحبتهایشان خطرات شخصی دارد. او همچنین آگاه است که این خطر واضح و آشکار است و خیلیها میخواهند چنین صداهایی را به طور فعال ساکت کنند. با این حال پن، که در حال حاضر روی پروژهای درباره جمال خاشقچی روزنامهنگار فقید عربستان سعودی کار میکند، درباره واقعیت تلخ عواقب احتمالی این امر به شکلی فلسفی فکر میکند.
وی میگوید: در تمام دولتها، افبیآی برای زدن در خانه شما و ورود به زندگیتان، به هر دلیلی، حاضر و آماده بوده است. من در گذشته هم نگرانیهایی از این بابت داشتهام اما حالا ۶۵ ساله هستم و با توجه به زندگی فوقالعادهای که داشتهام، دیگر زیاد به آن فکر نمیکنم. من آدم خیلی خوششانسی بودهام. نکته جالب در مورد صحبت کردن، ابراز عقیده یا روزنامهنگاری این است که شاید وقت آن رسیده که مردم هم درست زمانی که به نظر میرسد مهمترین زمان برای صحبت کردن است، بایستند و مکث کنند.
تهیهکننده «کلمات جنگ» گفت: کسی که در حال برنامهریزی برای معضل سیاسی فعلی ما در این کشور است، بر اساس سیاستهای اقتصادی و مهاجرتی که اعلام میکند، کاری میکند تا این مهاجران باشند که پیش از همه رنج میبرند. در حال حاضر برمبنای نظرات این رئیسجمهور رنج بعدی تعیین میشود. گاهی ممکن است نخواهیم به آنها یادآوری کنیم که آنها از کسانی که در تفکر آن طرفی هستند، یک دشمن دروغین ساختهاند و باید بگذارند افرادی که تمام ثروت را در اختیار دارند، یک سیخونک هم به خودشان بزنند.
وی در ادامه سخنانش ترامپ را به «همسری حسود که شریک زندگیاش را به قتل میرساند» تشبیه می کند و در پاسخ به این سوال که آیا معتقد است ترامپ به دنبال دوره سوم ریاست جمهوری است، پاسخ میدهد: فکر میکنم او ممکن است قبل از اینکه پیر شود، سعی کند جهان را نابود کند.
پن می گوید: من فکر میکنم این یک نظریه منطقی است که دونالد ترامپ بیشباهت به همسری نیست که همسرش او را ترک میکند و شریک سابق زندگی خود را به قتل میرساند، زیرا اگر او نمیتواند وی را داشته باشد، هیچ کس دیگر هم نباید بتواند.
این بازیگر در پایان یادآور میشود: ترامپ و خودمحوری او ممکن است چنین رابطهای با جهان داشته باشد ... این تخریب تا حدی یک بازی قدرت است و همچنین یک قصد واقعی برای پایان کار اوست. ترامپ از زمان روی کار آمدن در ژانویه، جهان را با طوفانی از خودمحوریاش مواجه کرده است.