جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به ترور چند تن از دانشمندان هستهای و فرماندهان نظامی کشورمان در سحرگاه 23 خرداد 1403، حملات موشکی فراوانی را علیه اهداف حساس رژیم صهیونیستی انجام داد. یکی از مهمترین اهداف این حملات، مؤسسه تحقیقات علمی وایزمن در شهر رخووت بود؛ مرکزی که بهعنوان قلب علمی و فناوری غیرنظامی-نظامی اسرائیل شناخته میشود. این حمله کمسابقه که برای نخستینبار به صورتی جدی زیرساختهای علمی اسرائیل را هدف گرفت، نهتنها بازتابی گسترده در محافل علمی و رسانهای جهان داشت، بلکه خساراتی بین 300 تا 500 میلیون دلار بر جای گذاشت.
وایزمن که دارای 286 گروه تحقیقاتی، 191 دانشمند و صدها دانشجوی تحصیلات تکمیلی است، بخشهایی از مهمترین پروژههای زیستپزشکی، ژنتیک و نانوپزشکی اسرائیل را در خود جای داده بود. به گفته جیکوب هانا، رئیس تیم زیستشناسی سلولهای بنیادی جنینی، حمله ایران باعث شده است که سقف آزمایشگاهها کاملاً فرو ریخته و راهپلهها از هم جدا شدهاند. Eldad Tzahor، استاد پزشکی ترمیمی در مؤسسه وایزمن» نیز گفت: «همه چیز از دست رفته است»؛ چرا که بسیاری از نمونهها و بافتهایی که حاصل سالها تحقیق بودند، در اثر حمله نابود شدهاند. کارشناسان میگویند بازسازی کامل این مجموعه و احیای فعالیتهای آن، سالها به طول خواهد انجامید.
تولد مؤسسه وایزمن در سال 1934، در نگاه نخست، با هدفی صرفاً علمی و انساندوستانه روایت میشود: مؤسسهای تحقیقاتی که به دست "حییم وایزمن" شیمیدان و نخستین رئیسجمهور رژیم صهیونیستی بنیان نهاده شد. اما با گذشت نزدیک به یک قرن، چهره واقعی این مرکز، چیزی فراتر از یک مؤسسه علمی صرف بوده است! مؤسسهای که زیر پوسته آکادمیک خود، در نقش یکی از زیرساختهای استراتژیک نظامی و امنیتی اسرائیل عمل میکند و امروز هدفی هوشمندانه برای حمله راهبردی ایران قرار گرفته است.
خاستگاه ایدئولوژیک یک مؤسسه به ظاهر علمی!
"حییم وایزمن" علاوه بر پیشینه علمی در شیمی آلی و موفقیتهای صنعتی چون تولید استون برای ارتش بریتانیا، یکی از نظریهپردازان و بازیگران اصلی صهیونیسم سیاسی بود؛ در جنگ جهانی اول، ارتش بریتانیا برای ساخت گلولههای توپخانهای و مواد منفجره مثل cordite نیاز شدیدی به استون (Acetone) داشت.
در آن زمان، حییم وایزمن (که شیمیدان بود) فرآیندی زیستی (بیوتکنولوژیک) توسعه داد که طی آن از باکتری Clostridium acetobutylicum برای تولید استون، بوتانول و اتانول استفاده میشد. این روش که به تخمیر ABE معروف شد، جایگزین روشهای قدیمی و ناکارآمد شد.
او نهتنها از تدوینکنندگان اعلامیه بالفور بود، بلکه در دیدارهایش با سران آمریکا و اروپا، حمایتهای جهانی برای تأسیس رژیم اسرائیل را جلب کرد.
مؤسسهای که او در شهر رخووت بنیان گذاشت، در ابتدا با کمک مالی یک خانواده بریتانیایی با نام «دانیل سیف» شروع به کار کرد و سپس در سال 1949 به افتخار بنیانگذارش، به نام فعلی «مؤسسه علوم وایزمن» تغییر نام داد. از همان آغاز، در کنار ساختار دانشگاهی، این مؤسسه دارای اهداف راهبردی برای تقویت پایههای علمی، دفاعی و هستهای رژیم نوپای اسرائیل بود.
شکی نیست که مؤسسه وایزمن طی دهههای گذشته در حوزههای مختلف علمی دستاوردهایی نیز داشته است. از توسعه نخستین رایانه اسرائیل (وایزاک) و الگوریتم رمزنگاری RSA گرفته تا طراحی داروهایی برای درمان بیماریهایی چون اماس و سرطان، وایزمن توانسته جایگاه جهانی در برخی شاخههای علوم پایه کسب کند. همکاری با برندگان نوبل مانند پروفسور آدا یونات و تربیت نخبگان در حوزههای علوم اعصاب، شیمی و فیزیک بخشی از این اعتبار علمی است.
اما آنچه در پس این دستاوردها پنهان مانده، پیوند مستمر مؤسسه با صنایع دفاعی اسرائیل است. الگوریتم رمزنگاری RSA که از دل مؤسسه وایزمن بیرون آمد، نهتنها به پایهگذار تجارت الکترونیک مدرن بدل شد، بلکه سالها در رمزنگاری سامانههای امنیتی و مخابرات نظامی رژیم صهیونیستی نقش کلیدی داشت.
دانش در خدمت جنگ!
از دهه 1970، وایزمن با وزارت دفاع اسرائیل و شرکتهایی همچون «البیت سیستمز» و IAI همکاری نزدیک داشته است. گزارشها نشان میدهد این مؤسسه، بستر آموزش نیروی انسانی برای برنامه هستهای دیمونا بوده و در زمینه استخراج اورانیوم و توسعه فناوریهای مرتبط، نقش مؤثری ایفا کرده است.
افزون بر این، توسعه فناوریهای هدایت موشکی، تولید مواد بیومتریک دفاعی، تحقیق روی جنگافزارهای الکترونیک و حتی ابزارهای روانپزشکی نظامی برای کاربرد در میادین جنگ از جمله اقدامات کمتر علنی مؤسسه بوده است. پارک علم و فناوری کریات وایزمن، با حضور شرکتهای فعال در فناوریهای دوکاربرده (دوئال یوز)، نشان میدهد که این مؤسسه بهصورت مستقیم در زنجیره تأمین توان نظامی اسرائیل جای دارد.
بعد از حمله موشکهای ایرانی، تمام ساختمانهای مؤسسه وایزمن مورد هدف قرار گرفت. اگرچه تلآویو تلاش کرد این حمله را کماهمیت جلوه دهد و اعلام کرد هیچیک از دانشمندان آسیبی ندیدهاند، اما تحلیلگران نظامی جهان، آن را پیامی شفاف و دقیق از سوی ایران تلقی کردند.
ایران، با این اقدام، نشان داد که در برابر ترور دانشمندان علمی خود راهبردی جدید را اتخاذ کرده است: هدفگیری زیرساختهایی که بهصورت همزمان دارای دو وجه علمی و نظامی هستند. مؤسسه وایزمن، اگرچه نامی دانشگاهی و معتبر دارد، اما در عمل، به کانونی برای تولید دانش در خدمت ماشین جنگی رژیم کودککش اسرائیل بدل شده است؛ چیزی که آن را به هدفی مشروع در منطق بازدارندگی هوشمند بدل میکند.
جایگاه ایران؛ الگویی متفاوت از علم در خدمت انسان
در نقطه مقابلِ مؤسسهای چون وایزمن که علم را به ابزار قدرتطلبی و تجاوز بدل کرده، ایران تلاش کرده مسیر متفاوتی را در پیش بگیرد. از تربیت دانشمندان متعهد در دانشگاههای شریف، شهید بهشتی، صنعتی اصفهان، جهاد دانشگاهی و پژوهشگاههای متعدد و .... گرفته تا توسعه فناوریهایی همچون نانوداروها، واکسنهای کرونا، فناوری فضایی و بیوانفورماتیک، ایران علمی را دنبال کرده که در خدمت انسان و توسعه ملی است، نه سلطهجویی منطقهای.
پیشرفتهای علمی ایران، برخلاف تصور رسانههای غربی، صرفاً حاصل تقلید یا کپیبرداری نیست؛ بلکه حاصل اتکا به نخبگان داخلی، ساختارهای بومی تحقیق و توسعه، و روحیهای است که علم را ابزار کرامت میداند، نه قدرتنمایی.
مؤسسه وایزمن نماد تناقضی است که در پروژه صهیونیسم علمی نمایان میشود؛ جایی که علم با ظاهری صلحطلبانه به خدمت اهداف نظامی درمیآید. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که میتوان در اوج تحریم، تهدید و فشار، الگویی متفاوت ارائه داد: الگویی که علم را برای درمان بیماری، پرتاب ماهواره، پیشبینی زلزله یا مقابله با خشکسالی میخواهد، نه برای هدایت پهپادهای تهاجمی یا طراحی ویروسهای خطرناک و ...
اگر قرار باشد نهادهای علمی براساس اثرگذاری واقعیشان در آینده بشریت سنجیده شوند، تاریخ، مؤسساتی را به یاد خواهد داشت که علم را نه در خدمت جنگ که در مسیر حیات بهکار گرفتند. وایزمن، شاید نامش در مقالات علمی زیاد تکرار شود، اما در حافظه ملتها، بیشتر بهعنوان بخشی از ماشین جنگی رژیم اشغالگر باقی خواهد ماند.