موسسان رژیم جعلی صهیونیستی از همان لحظه اول به این نتیجه رسیده بودند که موجودیت ساختگی این رژیم برای منطقه غیر قابل هضم و غیر قابل جذب خواهد بود و بقای آن به تجزیه محیط اطرافش بستگی دارد. هدف سنتی صهیونیستها برای تجزیه کشورهای عربی بنابراین تصمیم سازان جامعه صهیونیستی، امنیت و ثبات اسرائیل را مرتبط با تضعیف کشورهای اطراف میدانستند و حتی زمانی که با برخی کشورهای عربی توافقنامههای سازش منعقد میکردند، این توافقنامهها را نه به عنوان تحولات استراتژیک، بلکه در چارچوب آتش بسی موقت با اعراب میدیدند که به اسرائیل اجازه میداد بر اهداف متجاوزانه و مخرب خود تمرکز کند. در این زمینه، اسرائیل را نمیتوان از ساختار اصلی آن به عنوان امتداد مستقیم پروژه استعماری غرب و ایدئولوژی نژادپرستانه آن جدا کرد. بنابراین هدف، هرگز ادغام رژیم صهیونیستی با محیط عربی یا اسلامی نبود؛ بلکه سیطره بر منطقه بود و همچنین از اعراب خواسته نشد که اسرائیل را بپذیرند، بلکه این رژیم و حامیانش تسلیم شدن اعراب را میخواستند نه همزیستی با آنها را. بنابراین از بیش از هفت دهه گذشته، رژیم صهیونیستی تحت حمایت آمریکا و غرب و در سایه انفعال کشورهای عربی به سمت این هدف خود پیش رفته و از چند پارچگی و شکاف در جبهه داخلی اعراب و حمایت نامحدود غرب در این زمینه بهره میبرد. طی دو دهه گذشته، با فروپاشی سریع نظام عربی، چه تحت حملات مستقیم آمریکا و چه انفجار اوضاع داخلیِ این کشورها که در اصطلاح «بهار عربی» نامیده میشد، رژیم صهیونیستی به سمت هدف خود در تجزیه کشورهای عربی پیشروی کرد. محور آمریکایی- صهیونیستی در راستای رسیدن به این هدف، روی آشوبهای داخلی در کشورهای عربی سرمایهگذاری کرده بودند و با استفاده از اختلافات فرقهای در جامعه داخلی این کشورها، ساختارهای امنیتی و سیاسی آنها را از بین بردند. در این میان، سقوط دولت بشار اسد در سوریه نقطه عطفی در تحولات جهان عرب و اهداف آمریکاییها و صهیونیستها بود. در حالی که بلافاصله بعد از روی کار آمدن حکومت جدید سوریه به ریاست ابومحمد جولانی، سرکرده گروه تروریستی هیئت تحریرالشام، رژیم صهیونیستی با آغاز موج بزرگی از حملات خود به سوریه، عملاً این کشور را خلع سلاح کرد، طی دوره اخیر اخبار زیادی درباره عادیسازی قریب الوقوع روابط میان حکومت جولانی با اسرائیل منتشر شده است. نکته قابل توجه اینجاست که همزمان با انتشار این اخبار، رژیم صهیونیستی اخیرا به بهانه محافظت از جامعه دروزی سوریه در برابر حملات تروریستی عناصر جولانی، حملات شدیدی به سراسر سوریه و قلب دمشق از جمله ستاد کل ارتش این کشور انجام داد و پیامهای تهدیدآمیز مکرری برای جولانی فرستاد. در واقع رژیم صهیونیستی که امروز تهدیدی در سوریه برای خودش نمیبیند، خود را موظف به دادن هیچ امتیازی در هرگونه قرارداد عادیسازی با دمشق نمیداند. از زمان سقوط دولت بشار اسد، رژیم صهیونیستی دیگر سوریه را به عنوان یک تهدید یا دشمن نمیداند؛ بلکه این کشور را عرصهای باز برای ارسال پیام و تسویه حساب و ایجاد تهدید علیه سایر کشورهای منطقه قرار داده است.