تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : general133
حوزه : اخبار مهم, خبر برتر, سیاست
شماره : 132806
تاریخ : 19 مرداد, 1404 :: 13:09
اهداف آمریکا و اسرائیل از توطئه ضد سلاح مقاومت/ دولت لبنان و توهمی به نام حاکمیت! دولت لبنان بدون توجه به سابقه استعمار و تجاوز علیه این کشور پیش از ظهور مقاومت، با تسلیم شدن مقابل دیکته‌ّهای آمریکا و توهم گسترش حاکمیت خود از طریق خلع سلاح مقاومت، لبنان را به سمت پرتگاهی می‌برد که اساسا دیگر حاکمیتی وجود نخواهد داشت.

اقدام خطرناک و غیرملی دولت لبنان در تصویب تصمیم خلع سلاح مقاومت با توجه به پیشینه‌ای که این کشور در ناتوانی مقابل تهدیدات خارجی و حتی داخلی دارد، موجب شده تا بسیاری درباره پیامدهای فاجعه بار چنین تصمیمی هشدار بدهند. در این زمینه شبکه المیادین در مقاله‌ای به بررسی تاریخچه شکست‌های لبنان و آسیب پذیری آن قبل از ظهور مقاومت پرداخته که متن این گزارش در زیر می آید: علاوه بر فلسطین به ویژه غزه، لبنان بعد از ظهور مقاومت، همواره حلقه حیاتی و ضروری در مقاومت ضد اشغالگری و پروژه‌های صهیونیستی در منطقه از جمله عادی سازی روابط اعراب با اشغالگران، اتحاد محافل امپریالیستی- صهیونیستی و غارت ذخایر انرژی منطقه و سایر توطئه‌های مخرب محور آمریکایی- صهیونیستی بوده است. بر همین اساس، این محور طی دهه‌های گذشته از هیچ توطئه‌ای برای تضعیف و نابودی مقاومت در لبنان دریغ نکرده است؛ چه در سطح فتنه افروزی‌های داخلی و چه تجاوزات خارجی. توهم گسترش حاکمیت با خلع سلاح مقاومت پیش از پرداختن به وضعیت کلی لبنان و سابقه آن کاملا روشن است که یکی از تناقضات در مورد تصمیم دولت لبنان برای خلع سلاح مقاومت با ادعای گسترش حاکمیت دولت بر کشور این است که در صورت اجرای چنین تصمیمی، عملاً دیگر حاکمیتی برای لبنان باقی نخواهد ماند تا دولت بخواهد آن را در دست بگیرد. امروز همه پروژه‌هایی که در لبنان مورد بحث قرار می‌گیرند، نقشه‌های خارجی از سوی طرف‌های شناخته شده بین‌المللی منطقه‌ای به ویژه آمریکا و برخی کشورهای عربی هستند که سعی دارند تاریخ را برای لبنان تکرار کرده و یک قیمومیت بین المللی جدید به آن تحمیل کنند. هر کسی که با تحولات منطقه از ابتدا به ویژه از دوره آغاز اشغالگری رژیم صهیونیستی در فلسطین و تجاوزات آن به کشورهای عربی آشنایی داشته باشد، به خوبی می‌داند که قبل از ظهور مقاومت در لبنان، این کشور فاقد ارتشی بود که قادر به بازدارندگی و مقابله با تهدیدات دشمن صهیونیستی باشد و اکنون هم لبنان ارتش قدرتمندی ندارد؛ زیرا ارتش لبنان در واقع توسط آمریکا محاصره شده و واشنگتن هم اجازه تسلیح آن را نمی‌دهد. به همین دلیل سلاح‌های ارتش لبنان حتی حداقل بازدارندگی را هم برای این کشور ایجاد نمی‌کند و شامل مجموعه‌ای از تسلیحات سبک و فاقد تاثیر و کارایی است. پیشینه و پشت پرده توطئه محور آمریکا علیه سلاح مقاومت نگاهی به تاریخ لبنان از زمان حمله رژیم صهیونیستی به این کشور در دهه 1980 و سپس ظهور مقاومت در همان زمان، نشان می‌دهد که همه نبردهای انجام شده توسط لبنان، چه علیه دشمن صهیونیستی و چه علیه گروه‌های تکفیری- تروریستی، تحت رهبری حزب الله بوده و مقاومت بود که در سال 2000 اشغالگران صهیونیست را که سعی داشتند سناریوی اشغال فلسطین را در لبنان تکرار کنند، از این کشور بیرون کرد. به همین دلیل است که آمریکا و متحدانش از وضعیت نابسامان داخلی لبنان در مرحله کنونی برای خلع سلاح مقاومت بهره‌برداری می‌کنند؛ به ویژه اینکه یک دولت منفعل و ناتوان در لبنان روی کار آمده است. درخواست برای خلع سلاح حزب الله در لبنان فراتر از ملاحظات داخلی و فراتر از بهانه‌هایی همچون حق انحصار سلاح در دست دولت برای گسترش حاکمیت خود بر کشور است. در واقع زمینه اصلی و ملموس برای درخواست خلع سلاح مقاومت، یک زمینه منطقه‌ای و بین المللی و پژواکی از تجاوزات رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن در داخل لبنان، سوریه و کل منطقه است تا خاورمیانه را به طور کامل همسو با پروژه صهیونیسم کند. فشارهای آمریکا برای خلع سلاح مقاومت در راستای اهداف سنتی آن در منطقه است که می‌توان این اهداف را به شکل زیر توضیح داد: -خاورمیانه همواره در معرض تهدید پروژه صهیونیستی باقی بماند. -کشورهای منطقه به ویژه کشورهایی که بستر مقاومت هستند، حاکمیت و قدرت نظامی خود را از دست بدهند و به این ترتیب رژیم صهیونیستی در هر شرایطی و هر زمانی که بخواهد، این کشورها را مورد تجاوز قرار دهند. خاورمیانه همیشه در وضعیت انفجار و بی ثباتی باقی بماند تا زمینه لازم برای اجرای پروژه‌های آمریکا و متحدانش فراهم گردد. -پروژه عادی‌سازی رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی در فضایی آسان و بدون چالش گسترش یابد و هیچ مقاومتی ضد این پروژه وجود نداشته باشد. -کشورهای عربی به ویژه کشورهای اطراف فلسطین اشغالی وارد مرحله تجزیه واقعی شوند و دولت‌های کوچک و خودمختاری در این کشورها شکل بگیرد که کاملا تابع دستورات و دیکته‌های محور آمریکایی- صهیونیستی باشند و برای منافع اسرائیل کار کنند. -کشورهای عربی به ویژه کشوری مانند لبنان که از دهه‌های گذشته بستر مقاومت ضد صهیونیست‌ها بوده است، در باتلاقی از درگیری‌های داخلی و طولانی و خونین فرو بروند و فرصتی برای فکر کردن به مقابله با تهدیدات خارجی نداشته باشند.

بیشتر بخوانید
در اینجا باید یادآوری کنیم که یکی از مشکلات فعلی لبنان به قانون قیمومیت فرانسه برمی‌گردد که بعد از اشغال سوریه در سال 1920 بر این کشور تحمیل شد و آن را به اتحادیه از حکومت‌های فرقه‌ای تبدیل کرد. پرچم سوریه متناسب با این حکومت‌ها طراحی شده بود؛ پرچم با سه ستاره قرمز که بعد از سقوط دولت بشار اسد و حکومت تروریست‌های- تکفیری بر این کشور دوباره در دمشق برافراشته شده است. اهداف اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی از توطئه برای خلع سلاح حزب الله -علاوه بر تلاش‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی متحدان عرب آنها جهت بستن پرونده مقاومت به دلایل کاملاً شناخته شده، عوامل دیگری نیز وجود دارد که این همه تلاش برای خلع سلاح حزب الله را توضیح می‌دهد از جمله: -آماده سازی منطقه از جمله لبنان برای نقشه‌های جمعیتی جدید؛ جایی که صحبت‌های خطرناکی در مورد واگذاری جنوب سوریه به دشمن صهیونیستی در ازای واگذاری طرابلس به حکومت ابومحمد جولانی مطرح می‌شود تا طرابلس جایگزینی برای بندر لاذقیه در سوریه باشد. -اجرای پروژه‌های صهیونیستی برای سیطره بر منابع گازی و نفتی جنوب لبنان و کل حوض آبی که از جنوب رودخانه لیتانی تا حوض یرموک ادامه دارد و از ارتفاعات جولان اشغالی سوریه عبور می‌کند. -آماده کردن لبنان برای پیوستن به توافق‌های عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی و تبدیل کردن این کشور به جولانگاه صهیونیست‌ها؛ همانند اتفاقی که اکنون در سوریه رخ می‌دهد. در این شرایط باید به خاطر داشته باشیم که تاریخ استعمارگری غربی‌ها و ابزارهای عربی و داخلی آنها در لبنان سابقه‌ای طولانی دارد و به قبل از ظهور مقاومت برمی‌گردد که در طول جنگ ائتلاف استعماری معروف به پیمان بغداد- آنکارا (شاخه جنوبی ناتو) به اوج خود رسید و این جنگ تا سال 1958 با حمله آمریکا و انگلیس به بیروت و حمایت برخی کشورهای عربی ادامه یافت. متاسفانه کشورهای عربی که خودشان را دوست و برادر لبنان معرفی می‌کنند، در برهه‌های مختلف تاریخ در کنار توطئه‌های غربی‌ها علیه این کشور ایستاده بودند و این روند در مرحله کنونی هم ادامه دارد. 2 گزینه لبنان مقابل توطئه علیه تنها عنصر قدرت این کشور در جریان بحران سوریه و جنگ جهانی تروریسم علیه این کشور در سال 2011 محور آمریکایی- صهیونیستی سعی داشت، از پروژه تروریستی- تکفیری برای پایان دادن به کار مقاومت در داخل لبنان هم نهایت استفاده را ببرد و طبق معمول به فتنه افروزی‌های داخلی در لبنان با استفاده از مهره‌های خود متوسل شد؛ به طوری که آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها می‌خواستند شرایط به سمت و سویی برود که حزب الله از سلاح خود در داخل لبنان استفاده کند و سپس بهانه لازم برای خلع سلاح این جنبش فراهم گردد. اما حزب الله به رهبری شهید سید حسن نصرالله و مواضع مدبرانه ایشان، از گرفتار شدن در چنین دامی اجتناب کرد. حزب الله همچنین پایگاه مردمی خود را در لبنان که بعد از آزادسازی این کشور توسط مقاومت از سال 2000 به شکل قابل توجهی تقویت شده و تنها منحصر به شیعیان نبود و مولفه‌های مختلف این کشور از جمله سنی‌ها و مسیحیان هم از حامیان وفادار مقاومت بودند، حفظ کرد؛ به ویژه اینکه نقش کلیدی خود را در محافظت از کشور نشان داد، آن هم در شرایطی که برخی طرف‌های داخلی علناً به لبنان خیانت و با دشمن صهیونیستی همکاری می‌کردند و این کشور ارتش قدرتمندی برای دفاع از خود نداشت. امروز هم طرف‌هایی که به بهانه انحصار سلاح در دست دولت خواستار خلع سلاح حزب الله هستند، بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که حاکمیت واقعی لبنان در گرو قدرت مقاومت است. اما طرف‌های مذکور با تسلیم شدن در برابر دیکته‌های آمریکایی- صهیونیستی به شکل خواسته یا ناخواسته لبنان را به سمت پرتگاهی می‌برند که راه بازگشتی نداشته باشد. در این میان برخی وجود دارند که به طرزی ساده لوحانه معتقدند خلع سلاح حزب الله در چارچوب انجام اصلاحات در لبنان قرار دارد و بعد از آن لبنان وارد مرحله‌ای از شکوفایی و ثبات می‌شود، اما آنها اتفاقاتی که همین اخیراً در منطقه رخ داده و مشخصا سوریه را کاملاً نادیده گرفته‌اند. برخی منابع در این زمینه درباره بسیج باندهای تکفیری- تروریستی در سوریه برای بی ثبات کردن وضعیت لبنان در مرحله بعد از خلع سلاح مقاومت هشدار می‌دهند و همزمان با آن تجاوزات رژیم صهیونیستی شدیدتر از قبل ادامه دارد و در صورت خلع سلاح حزب الله که به معنای خالی شدن لبنان از اصلی‌ترین و در واقع تنهاترین عنصر قدرت خود است، لبنانی‌ها باید خودشان را برای سناریوهای خطرناک‌تری آماده کنند. در ارتباط با مواردی که گفته شد چندین سناریوی آمریکایی- صهیونیستی وجود دارد که از اشغال غزه آغاز می‌شود و به جنوب لبنان می‌رسد و سپس مرحله غارت کامل منابع نفتی و گازی در سواحل غزه و لبنان آغاز می‌گردد. در این شرایط خطرناک، لبنان میان دو گزینه قرار گرفته است: -توسل به گزینه منشور ملی به عنوان مرجع و حد نصاب همه چیز و همه تصمیم گیری‌ها و به عنوان سوپاپ اطمینان برای ملت و حاکمیت لبنان، به طوری که درباره مسائل حیاتی همچون سلاح مقاومت با رای گیری و توافق عادلانه در داخل خود کشور تصمیم گرفته شود نه از طریق تسلیم شدن مقابل دیکته‌های آمریکا. -یک انفجار اجتماعی بزرگ در لبنان؛ جایی که رژیم صهیونیستی به دنبال انتقال بحران از مرزها به داخل لبنان است و سپس این کشور در معرض سناریوهایی خطرناک با عواقب نامعلوم قرار می‌گیرد. اقدام خطرناک و غیرملی دولت لبنان در تصویب تصمیم خلع سلاح مقاومت با توجه به پیشینه‌ای که این کشور در ناتوانی مقابل تهدیدات خارجی و حتی داخلی دارد، موجب شده تا بسیاری درباره پیامدهای فاجعه بار چنین تصمیمی هشدار بدهند. در این زمینه شبکه المیادین در مقاله‌ای به بررسی تاریخچه شکست‌های لبنان و آسیب پذیری آن قبل از ظهور مقاومت پرداخته که متن این گزارش در زیر می آید: علاوه بر فلسطین به ویژه غزه، لبنان بعد از ظهور مقاومت، همواره حلقه حیاتی و ضروری در مقاومت ضد اشغالگری و پروژه‌های صهیونیستی در منطقه از جمله عادی سازی روابط اعراب با اشغالگران، اتحاد محافل امپریالیستی- صهیونیستی و غارت ذخایر انرژی منطقه و سایر توطئه‌های مخرب محور آمریکایی- صهیونیستی بوده است. بر همین اساس، این محور طی دهه‌های گذشته از هیچ توطئه‌ای برای تضعیف و نابودی مقاومت در لبنان دریغ نکرده است؛ چه در سطح فتنه افروزی‌های داخلی و چه تجاوزات خارجی. توهم گسترش حاکمیت با خلع سلاح مقاومت پیش از پرداختن به وضعیت کلی لبنان و سابقه آن کاملا روشن است که یکی از تناقضات در مورد تصمیم دولت لبنان برای خلع سلاح مقاومت با ادعای گسترش حاکمیت دولت بر کشور این است که در صورت اجرای چنین تصمیمی، عملاً دیگر حاکمیتی برای لبنان باقی نخواهد ماند تا دولت بخواهد آن را در دست بگیرد. امروز همه پروژه‌هایی که در لبنان مورد بحث قرار می‌گیرند، نقشه‌های خارجی از سوی طرف‌های شناخته شده بین‌المللی منطقه‌ای به ویژه آمریکا و برخی کشورهای عربی هستند که سعی دارند تاریخ را برای لبنان تکرار کرده و یک قیمومیت بین المللی جدید به آن تحمیل کنند. هر کسی که با تحولات منطقه از ابتدا به ویژه از دوره آغاز اشغالگری رژیم صهیونیستی در فلسطین و تجاوزات آن به کشورهای عربی آشنایی داشته باشد، به خوبی می‌داند که قبل از ظهور مقاومت در لبنان، این کشور فاقد ارتشی بود که قادر به بازدارندگی و مقابله با تهدیدات دشمن صهیونیستی باشد و اکنون هم لبنان ارتش قدرتمندی ندارد؛ زیرا ارتش لبنان در واقع توسط آمریکا محاصره شده و واشنگتن هم اجازه تسلیح آن را نمی‌دهد. به همین دلیل سلاح‌های ارتش لبنان حتی حداقل بازدارندگی را هم برای این کشور ایجاد نمی‌کند و شامل مجموعه‌ای از تسلیحات سبک و فاقد تاثیر و کارایی است. پیشینه و پشت پرده توطئه محور آمریکا علیه سلاح مقاومت نگاهی به تاریخ لبنان از زمان حمله رژیم صهیونیستی به این کشور در دهه 1980 و سپس ظهور مقاومت در همان زمان، نشان می‌دهد که همه نبردهای انجام شده توسط لبنان، چه علیه دشمن صهیونیستی و چه علیه گروه‌های تکفیری- تروریستی، تحت رهبری حزب الله بوده و مقاومت بود که در سال 2000 اشغالگران صهیونیست را که سعی داشتند سناریوی اشغال فلسطین را در لبنان تکرار کنند، از این کشور بیرون کرد. به همین دلیل است که آمریکا و متحدانش از وضعیت نابسامان داخلی لبنان در مرحله کنونی برای خلع سلاح مقاومت بهره‌برداری می‌کنند؛ به ویژه اینکه یک دولت منفعل و ناتوان در لبنان روی کار آمده است. درخواست برای خلع سلاح حزب الله در لبنان فراتر از ملاحظات داخلی و فراتر از بهانه‌هایی همچون حق انحصار سلاح در دست دولت برای گسترش حاکمیت خود بر کشور است. در واقع زمینه اصلی و ملموس برای درخواست خلع سلاح مقاومت، یک زمینه منطقه‌ای و بین المللی و پژواکی از تجاوزات رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن در داخل لبنان، سوریه و کل منطقه است تا خاورمیانه را به طور کامل همسو با پروژه صهیونیسم کند. فشارهای آمریکا برای خلع سلاح مقاومت در راستای اهداف سنتی آن در منطقه است که می‌توان این اهداف را به شکل زیر توضیح داد: -خاورمیانه همواره در معرض تهدید پروژه صهیونیستی باقی بماند. -کشورهای منطقه به ویژه کشورهایی که بستر مقاومت هستند، حاکمیت و قدرت نظامی خود را از دست بدهند و به این ترتیب رژیم صهیونیستی در هر شرایطی و هر زمانی که بخواهد، این کشورها را مورد تجاوز قرار دهند. خاورمیانه همیشه در وضعیت انفجار و بی ثباتی باقی بماند تا زمینه لازم برای اجرای پروژه‌های آمریکا و متحدانش فراهم گردد. -پروژه عادی‌سازی رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی در فضایی آسان و بدون چالش گسترش یابد و هیچ مقاومتی ضد این پروژه وجود نداشته باشد. -کشورهای عربی به ویژه کشورهای اطراف فلسطین اشغالی وارد مرحله تجزیه واقعی شوند و دولت‌های کوچک و خودمختاری در این کشورها شکل بگیرد که کاملا تابع دستورات و دیکته‌های محور آمریکایی- صهیونیستی باشند و برای منافع اسرائیل کار کنند. -کشورهای عربی به ویژه کشوری مانند لبنان که از دهه‌های گذشته بستر مقاومت ضد صهیونیست‌ها بوده است، در باتلاقی از درگیری‌های داخلی و طولانی و خونین فرو بروند و فرصتی برای فکر کردن به مقابله با تهدیدات خارجی نداشته باشند. در اینجا باید یادآوری کنیم که یکی از مشکلات فعلی لبنان به قانون قیمومیت فرانسه برمی‌گردد که بعد از اشغال سوریه در سال 1920 بر این کشور تحمیل شد و آن را به اتحادیه از حکومت‌های فرقه‌ای تبدیل کرد. پرچم سوریه متناسب با این حکومت‌ها طراحی شده بود؛ پرچم با سه ستاره قرمز که بعد از سقوط دولت بشار اسد و حکومت تروریست‌های- تکفیری بر این کشور دوباره در دمشق برافراشته شده است. اهداف اصلی آمریکا و رژیم صهیونیستی از توطئه برای خلع سلاح حزب الله -علاوه بر تلاش‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی و برخی متحدان عرب آنها جهت بستن پرونده مقاومت به دلایل کاملاً شناخته شده، عوامل دیگری نیز وجود دارد که این همه تلاش برای خلع سلاح حزب الله را توضیح می‌دهد از جمله: -آماده سازی منطقه از جمله لبنان برای نقشه‌های جمعیتی جدید؛ جایی که صحبت‌های خطرناکی در مورد واگذاری جنوب سوریه به دشمن صهیونیستی در ازای واگذاری طرابلس به حکومت ابومحمد جولانی مطرح می‌شود تا طرابلس جایگزینی برای بندر لاذقیه در سوریه باشد. -اجرای پروژه‌های صهیونیستی برای سیطره بر منابع گازی و نفتی جنوب لبنان و کل حوض آبی که از جنوب رودخانه لیتانی تا حوض یرموک ادامه دارد و از ارتفاعات جولان اشغالی سوریه عبور می‌کند. -آماده کردن لبنان برای پیوستن به توافق‌های عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی و تبدیل کردن این کشور به جولانگاه صهیونیست‌ها؛ همانند اتفاقی که اکنون در سوریه رخ می‌دهد. در این شرایط باید به خاطر داشته باشیم که تاریخ استعمارگری غربی‌ها و ابزارهای عربی و داخلی آنها در لبنان سابقه‌ای طولانی دارد و به قبل از ظهور مقاومت برمی‌گردد که در طول جنگ ائتلاف استعماری معروف به پیمان بغداد- آنکارا (شاخه جنوبی ناتو) به اوج خود رسید و این جنگ تا سال 1958 با حمله آمریکا و انگلیس به بیروت و حمایت برخی کشورهای عربی ادامه یافت. متاسفانه کشورهای عربی که خودشان را دوست و برادر لبنان معرفی می‌کنند، در برهه‌های مختلف تاریخ در کنار توطئه‌های غربی‌ها علیه این کشور ایستاده بودند و این روند در مرحله کنونی هم ادامه دارد. 2 گزینه لبنان مقابل توطئه علیه تنها عنصر قدرت این کشور در جریان بحران سوریه و جنگ جهانی تروریسم علیه این کشور در سال 2011 محور آمریکایی- صهیونیستی سعی داشت، از پروژه تروریستی- تکفیری برای پایان دادن به کار مقاومت در داخل لبنان هم نهایت استفاده را ببرد و طبق معمول به فتنه افروزی‌های داخلی در لبنان با استفاده از مهره‌های خود متوسل شد؛ به طوری که آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها می‌خواستند شرایط به سمت و سویی برود که حزب الله از سلاح خود در داخل لبنان استفاده کند و سپس بهانه لازم برای خلع سلاح این جنبش فراهم گردد. اما حزب الله به رهبری شهید سید حسن نصرالله و مواضع مدبرانه ایشان، از گرفتار شدن در چنین دامی اجتناب کرد. حزب الله همچنین پایگاه مردمی خود را در لبنان که بعد از آزادسازی این کشور توسط مقاومت از سال 2000 به شکل قابل توجهی تقویت شده و تنها منحصر به شیعیان نبود و مولفه‌های مختلف این کشور از جمله سنی‌ها و مسیحیان هم از حامیان وفادار مقاومت بودند، حفظ کرد؛ به ویژه اینکه نقش کلیدی خود را در محافظت از کشور نشان داد، آن هم در شرایطی که برخی طرف‌های داخلی علناً به لبنان خیانت و با دشمن صهیونیستی همکاری می‌کردند و این کشور ارتش قدرتمندی برای دفاع از خود نداشت. امروز هم طرف‌هایی که به بهانه انحصار سلاح در دست دولت خواستار خلع سلاح حزب الله هستند، بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که حاکمیت واقعی لبنان در گرو قدرت مقاومت است. اما طرف‌های مذکور با تسلیم شدن در برابر دیکته‌های آمریکایی- صهیونیستی به شکل خواسته یا ناخواسته لبنان را به سمت پرتگاهی می‌برند که راه بازگشتی نداشته باشد. در این میان برخی وجود دارند که به طرزی ساده لوحانه معتقدند خلع سلاح حزب الله در چارچوب انجام اصلاحات در لبنان قرار دارد و بعد از آن لبنان وارد مرحله‌ای از شکوفایی و ثبات می‌شود، اما آنها اتفاقاتی که همین اخیراً در منطقه رخ داده و مشخصا سوریه را کاملاً نادیده گرفته‌اند. برخی منابع در این زمینه درباره بسیج باندهای تکفیری- تروریستی در سوریه برای بی ثبات کردن وضعیت لبنان در مرحله بعد از خلع سلاح مقاومت هشدار می‌دهند و همزمان با آن تجاوزات رژیم صهیونیستی شدیدتر از قبل ادامه دارد و در صورت خلع سلاح حزب الله که به معنای خالی شدن لبنان از اصلی‌ترین و در واقع تنهاترین عنصر قدرت خود است، لبنانی‌ها باید خودشان را برای سناریوهای خطرناک‌تری آماده کنند. در ارتباط با مواردی که گفته شد چندین سناریوی آمریکایی- صهیونیستی وجود دارد که از اشغال غزه آغاز می‌شود و به جنوب لبنان می‌رسد و سپس مرحله غارت کامل منابع نفتی و گازی در سواحل غزه و لبنان آغاز می‌گردد. در این شرایط خطرناک، لبنان میان دو گزینه قرار گرفته است: -توسل به گزینه منشور ملی به عنوان مرجع و حد نصاب همه چیز و همه تصمیم گیری‌ها و به عنوان سوپاپ اطمینان برای ملت و حاکمیت لبنان، به طوری که درباره مسائل حیاتی همچون سلاح مقاومت با رای گیری و توافق عادلانه در داخل خود کشور تصمیم گرفته شود نه از طریق تسلیم شدن مقابل دیکته‌های آمریکا. -یک انفجار اجتماعی بزرگ در لبنان؛ جایی که رژیم صهیونیستی به دنبال انتقال بحران از مرزها به داخل لبنان است و سپس این کشور در معرض سناریوهایی خطرناک با عواقب نامعلوم قرار می‌گیرد.

© 2025 تمام حقوق این سایت برای خبرگزاری عصر قانون محفوظ می باشد.