تهدید محیط زیست، اقتصاد و سلامت میلیونها نفر با خشکی خلیج گرگان
خلیج گرگان، میراث جهانی واقع در شمال ایران، در آستانه مرگ است. خشکی، شوری و آلودگی، این اکوسیستم بینظیر را به سرعت به سمت نابودی میبرد و میلیونها نفر را در معرض فاجعهای زیستمحیطی قرار میدهد.
خلیج گرگان، بزرگترین خلیج دریای خزر و به عنوان یکی از سایتهای ثبتشده در کنوانسیون رامسر و ذخیرهگاه زیستکره یونسکو، در وضعیت بحرانی بیسابقهای قرار دارد. این زیستبوم حساس ساحلی، که در جنوب شرقی دریای خزر و در مجاورت شبهجزیره میانکاله واقع شده، با تهدیدهای چندوجهی و تشدیدشوندهای مواجه است که بقای آن را بهطور جدی به خطر انداخته است.
ترکیب چندین عامل، خلیج را به سمت خشک شدن نسبی، کمعمق شدن شدید و فروپاشی اکولوژیک سوق داده است که از جمله آن میتوان به افت تراز آب دریای خزر اشاره کرد. از سال 1995 تاکنون سطح آب خزر حدود 2.5 متر کاهش یافته و سناریوهای اقلیمی کاهش 9 تا 18 متری را نیز تا سال 2035 محتمل میدانند. برای خلیج کمعمق گرگان، این به معنای عقبنشینی گسترده خط ساحل است.
قطع جریان آب شیرین از دیگر عوامل وضعیت موجود است؛ بنابر پژوهشهای انجام شده برداشت بیرویه و سدسازی در بالادست، سبب کاهش 70 درصدی ورودی آب رودخانههای اصلی تغذیهکننده (مانند قرهسو و گرگانرود) نسبت به حد نرمال شده است.
رسوبگذاری و خطر انزوا نیز تنها خلیج ایرانی دریای خزر را به شدت تهدید میکند، به نحوی که میزان رسوب در دهانههای اتصال به خزر (مانند آشوراده و خزینی) 40 درصد افزایش یافته و خطر بسته شدن کامل این مجاری و تبدیل خلیج به یک حوضچه بسته را تا سال 2030 افزایش داده است.
تهدید جدی برای خشک شدن 60 درصد مساحت خلیج تا 2035
باید در کنار تهدیدات اساسی، آلودگیهای فزاینده را هم به این فهرست اضافه کرد. پسابهای شهری، صنعتی و کشاورزی تصفیهنشده، حجم بالایی از آلایندهها و مواد مغذی را وارد خلیج کرده و منجر به آتروفیکاسیون (غنیسازی بیشازحد)، شکوفایی جلبکی و کاهش اکسیژن محلول به زیر 4 میلیگرم در لیتر شده است.
دادههای علمی تا اواخر 2025 حاکی از تسریع روند تخریب است. سطح آب خلیج از 2023 تا 2025 بیش از 1.5 متر کاهش و عمق متوسط در بخشهای مرکزی به کمتر از 1.5 متر رسیده است.
شوری آب از 12 واحد (ppt) به 22 واحد افزایش یافته که منجر به مرگ گستره آبزیان و کاهش 30 درصدی جمعیت پرندگان مهاجر مانند فلامینگوها شده است.
مدلهای هیدرودینامیک هشدار میدهند که بدون تزریق حداقل 200 میلیون مترمکعب آب شیرین در سال، تا 60 درصد مساحت خلیج تا سال 2035 خشک خواهد شد.
پیامدهای این فاجعه فراتر از مرزهای استان گلستان است؛ ایجاد دشتهای وسیع نمکی و کانونهای جدید تولید ریزگرد (مانند فاجعه دریاچه آرال) که سلامت تنفسی و خاک منطقه را تهدید میکند و تخریب مسیر مهاجرت جهانی پرندگان و کاهش شدید تنوع زیستی با پیامدهای فرامنطقهای نیز خیلی زود تشدید و تسریع میشود.
دست و پا زدن در میانه یک فاجعه اکولوژیک
اگرچه طرحهای ملی بر کاهش برداشت آب، مدیریت پساب، لایروبی دهانهها و احیای پوشش گیاهی تأکید دارند و حتی پروژه لایروبی در سال 1401 آغاز شده، اما کارشناسان بهصراحت اعلام میکنند که بدون مداخلات جدی، فوری و چندبعدی شامل تأمین حقابه زیستی خلیج و کنترل آلودگی، بخش عمده عملکردهای اکولوژیک این سیستم منحصربهفرد در دهههای آینده به طور جبرانناپذیری از بین خواهد رفت.
ثبت بینالمللی این اکوسیستم منحصر به فرد، علاوه بر ارزش ذاتی، مسئولیت سنگین حفاظت از آن و فشار افکار عمومی جهانی را نیز دوچندان کرده است. زمان برای نجات خلیج گرگان به سرعت در حال اتمام است و مسئولان دولتی همچنان دست روی دست گذاشتهاند و به گفتار درمانی بسنده کردهاند.
کار خلیج گرگان دیگر از بحران گذشته است و اکنون در قلب یک فاجعه اکولوژیک نفس میزند. وضعیت این زیستبوم منحصربهفرد و اثرگذار بر کل شمال ایران، فراتر از یک نگرانی محیطزیستی ساده است؛ تصویری است روشن از تلفیق سوءمدیریت دیرینه، فشارهای توسعه ناپایدار و عوارض تغییرات اقلیمی که اکنون در قالب یک بحران تمامعیار اجتماعی-اقتصادی خود را نمایان کرده است.
خشکی 35 درصد مساحت خلیج گرگان
بر اساس آخرین گزارشها، مساحت این خلیج حدود 400 کیلومتر مربعی تقلیل یافته و 140 کیلومتر مربع (معادل 35 درصد) آن بهطور کامل خشک شده است.
در برابر این روند نابودکننده، اقدامات احیاگرانه به جای آنکه عزمی ملی و راهبردی را نشان دهند، اغلب ضربآهنگی ناهماهنگ، مقطعی و کند داشتهاند. برای نمونه، از 16 اقدام اصلی مصوبشده در طرح ملی نجات خلیج گرگان، تنها یک اقدام ( لایروبی اولیه کانال آشوراده) به شکل کامل اجرا شده است. اگرچه این اقدام در مقطعی توانست سطح آب خلیج را 45 سانتیمتر افزایش داده و شوری آب را از بیش از 50 گرم در لیتر به حدود 28 گرم در لیتر کاهش دهد، اما عدم تداوم لایروبی و نبود اقدامات تکمیلی، تمامی این دستاوردها را به باد داد.
آنطور که مسئولان میگویند امروز، عمق کانال آشوراده که زمانی 1.6 متر بود به حدود یک متر و در برخی نقاط حتی به کمتر از 60 سانتیمتر رسیده و شوری آب مجدداً به سطوح خطرناک 33 تا 35 گرم در لیتر بازگشته است. این پدیده، نشانگر اقدامات نمایشی و تکبُعدی، در برابر عمق این بحران ناکارآمد و ناپایدار است.
تراز آب دریای خزر، منبع اصلی آب خلیج، با شتابی نگرانکننده در حال کاهش است. اگر در 25 سال گذشته میانگین سالانه این کاهش 7 سانتیمتر بود، این رقم در پنج سال اخیر به حدود 20 سانتیمتر در سال رسیده است. سناریوهای علمی حاکی از آن است که این روند حداقل برای یک دهه آینده ادامه خواهد یافت.
رودخانههای اصلی تغذیهکننده خلیج، مانند قرهسو، نکارود و گرگانرود، عملاً آب خود را از دست دادهاند. سدسازیهای بیرویه در بالادست، توسعه کشاورزی ناپایدار و برداشت بیش از حد از منابع آب، شریانهای حیاتی خلیج را قطع کرده است.
نابودی اقتصاد دریاپایه استانهای شمالی با خشکی خلیج
حکایت از «ترک فعل» گسترده دستگاههای اجرایی مانند وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و سازمان برنامه و بودجه دارد. نماینده مردم غرب گلستان در مجلس به صراحت اعلام کرده که پیگیری از مجاری عادی اداری بینتیجه بوده و نجات خلیج بدون ورود مستقیم و فرماندهی واحد در بالاترین سطح اجرایی کشور ممکن نیست. حتی با وجود مصوبات بودجهای، عدم تخصیص بهموقع و نبود یک ساختار نظارتی قوی، اجرای طرحها را زمینگیر کرده است.
معاون عمرانی استاندار گلستان ضرورت احیای خلیج گرگان را در دو محور «زیستمحیطی» و «اقتصادی» مهم دانسته و گفته که از نظر زیستمحیطی، ما با یک پهنه 60 هزار هکتاری روبرو هستیم که در صورت خشکی کامل و عدم علاجبخشی، میتواند به کانون ریزگردهای شور تبدیل شود و نه تنها شهرهای همجوار، بلکه جنگلهای بینظیر هیرکانی را نیز تهدید کند. این خطر در شرایط تغییر اقلیم با شواهدی مانند کاهش ورودی آب از رودخانه ولگا (به دلیل احداث سدهای متعدد توسط روسیه که 85-80 درصد آب دریای خزر را تأمین میکند)، افزایش متوسط دما و کاهش بارندگیها تشدید شده است. به عنوان مثال، در سال آبی جاری نسبت به بلندمدت حدود 48 درصد و نسبت به سال گذشته قریب به 40 درصد کاهش بارندگی داریم.
سیدمهدی مهیایی معتقد است از بین هفت استان ساحلی کشور، شاید تنها گلستان است که به دلیل همین شرایط، نمیتواند از مزایای اقتصاد دریاپایه بهرهمند شود. سه بخش آبزیپروری، تجارت دریایی و گردشگری در حوزه اقتصاد دریاپایه مطرح است که همگی در خلیج گرگان با بحران مواجهاند. عمق کم آب، امکان پهلوگیری کشتیها در اسکلهای با پیشینه صدساله را از بین برده است. در آبزیپروری، به دلیل افزایش شوری، پرورش ماهیان خاویاری و استحصال خاویار به کمتر از 1 تا 2 درصد گذشته رسیده است. همچنین جزیره آشوراده به عنوان یک قطب گردشگری نیز در صورت تداوم روند فعلی در معرض خطر است.
او گفته که مهمترین اقدام برای احیای خلیج گرگان تا کنون، لایروبی کانال آشور (آشوراده) بود که پس از سالها تأخیر، توسط قرارگاه خاتمالانبیاء(ص)در دولت سیزدهم انجام شد و یک بخش از مشکلات ارتباطی با دریا را حل کرد. علاوه بر این پروژه زهکشی اراضی منتهی به خلیج با پیشرفت فیزیکی حدود 50 درصد در حال انجام است. لایروبی رودخانهها و انهار منتهی به خلیج نیز در دستور کار وزارت نیرو قرار دارد و پیگیری میشود.
اگر اقدام دولت سیزدهم نبود؛ خلیج امروز نابود میشد
معاون عمرانی استاندار گلستان با اشاره به اینکه مجوز اجرای مطالعات پمپاژ آب از دریا به خلیج گرگان گرفته شده، گفته قرار بود در سالجاری اعتبار مطالعات تأمین و ابلاغ شود که این امر محقق و اعتبار به وزارت نیرو ابلاغ شده است.
او معتقد است موضوع خلیج را نباید با یک پروژه راهسازی یا ساختمانی عادی مقایسه کرد. ما در حال مبارزه با یک پدیده اقلیمی هستیم. عوامل اصلی بحران، فراتر از کنترل داخلی است: احداث 18 سد توسط روسیه روی رودخانه ولگا (که 85-80 درصد آب خزر را تأمین میکند) و کاهش 40 درصدی بارندگی در منطقه، از جمله موضوعاتی است که ما روی آنها کنترلی نداریم.
مهیایی مدعی است لایروبی 11.5 کیلومتری کانال آشوراده که یک فرصت 3-4 ساله به ما داد، با 350 میلیارد تومان اعتبار فوری سازمان مدیریت بحران کشور و 150 میلیارد تومان از منابع داخلی سازمان بنادر انجام شده و اگر این اتفاق نمیافتاد، خلیج امروز کاملاً خشک بود.
او به فرصت سفر پزشکیان به گلستان هم اشاره کرده و گفته که با نزدیک شدن سفر رئیس دولت چهاردهم به استان، تمام تلاش استانداری و مجمع نمایندگان این است که یک ردیف اعتباری پایدار برای خلیج در بودجه سال 1405 تعریف شود. ما نامه رسمی رئیس مجلس شورای اسلامی را داریم که قول اختصاص هزار میلیارد تومان در سال 1405 را داده است که امیدواریم این محقق شود.
مهیایی دلیل اصلی کندی یا توقف بسیاری از فعالیتها را کمبود بودجه و اعتبار عنوان کرده و گفته امسال تاکنون کمتر از 20 درصد از اعتبارات عمرانی استان از خزانه تخصیص یافته است. برای مثال، ما 180 کیلومتر نهر اصلی و فرعی و حدود 500 کیلومتر رودخانه منتهی به خلیج داریم که لایروبی همه آنها اعتبار کلانی میخواهد. پروژههایی مانند زهکشی 280 هکتار اراضی (با 50 درصد پیشرفت) و آبیاری نوین برای کاهش مصرف آب بالادست (با 30-35 درصد پیشرفت)، همگی در گرو تخصیص اعتبارات ملی هستند که باید با اولویتدهی ویژه در سفر رئیس دولت مورد پیگیری قرار گیرند.
با وجود بحرانی که بیخ گوش شمال ایران در حال پیشروی است اما هنوز از جلسههای مسئولان استانی و ملی آبی برای خلیج گرگان گرم نشده است. در یکی دو سال گذشته دولت حتی توان تأمین یک دستگاه لایروب را برای استقرار دائم در خلیج گرگان نداشته است تا شاید با همین لایروبی، نفسهای کم رمق خلیج ادامه داشته باشد.
دولت دربه در تأمین یک لایروب
حالا اما استانداری گلستان اعلام کرده که در دیدار علیاصغر طهماسبی ( استاندار) با معاون هماهنگی و پیگیری معاون اجرایی رئیسجمهور، مدیرکل اقتصادی نهاد ریاستجمهوری و مدیران وزارت نیرو، حفاظت محیط زیست، سازمان برنامه و بودجه، سازمان بنادر، طرح علاجبخشی خلیج گرگان بررسی شده و استاندار گلستان با توجه به کاهش تراز آب و پس روی خلیج گرگان، گفته برای احیای خلیج گرگان و جلوگیری از خشکی بیشتر و خسارت های زیستمحیطی و انسانی آن، فرصت زیادی باقی نمانده است. ایجاد ردیف اختصاصی پمپاژ آب از دریای خزر به خلیج گرگان و استقرار لایروب با هدف آغاز سریعتر لایروبی از مهمترین مطالبات استان گلستان است.
فراهانی معاون هماهنگی و پیگیری معاون اجرایی رئیسجمهور هم مصوبههای این جلسه را تسریع در تکمیل مطالعات پمپاژ آب تا پایان بهمن ماه و اخذ مجوز ماده 23 توسط وزارت نیرو جهت تامین اعتبار از ردیفهای پیوست بودجه 1405 و اجرای پروژه در سال آینده، استقرار لایروب ظرف 10 روز و لایروبی مستمر توسط سازمان بنادر به ویژه لایروبی دهانه کانال آشوراده و تقویت تخصیص اعتبارات مرتبط با پروژه های مصوب ستاد ملی تالابها عنوان کرده است.
لاهیجان زاده، معاون محیط زیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست نیز در این جلسه با بیان اینکه در 5 سال گذشته میزان کاهش آب خلیج گرگان سرعت بیشتری گرفته، هشدار داده است که برای احیای خلیج گرگان فقط 2 تا سه سال زمان داریم.
پیامدهای ادامه روند خشکی خلیج گرگان و دست روی دست گذاشتن دولتیها، قابل مهار در حد یک منطقه نخواهد بود. کارشناسان هشدار میدهند که خشکی کامل بخشهای وسیعتر خلیج، میتواند آن را به کانونی بزرگ برای تولید ریزگردهای نمکی تبدیل کند که علاوه بر نابودی کشاورزی و آثار سوء بر سلامت میلیونها نفر در شمال کشور، حتی تصویر گردشگری منطقه را برای همیشه محو خواهد کرد.
از بین رفتن زیستگاههای ارزشمند، تهدیدی مستقیم برای گونههای منحصربهفردی مانند فوک خزری و پرندگان مهاجر بینالمللی است. از منظر اقتصادی نیز، بنا بر اعلام کارشناسان، تا 30 درصد از اشتغال استانهای ساحلی گلستان و مازندران که به طور مستقیم و غیرمستقیم به دریا وابسته است، در معرض خطر قرار میگیرد.
دیگر زمان برای گفتاردرمانی، اقدامات مقطعی و وعدههای تکراری به پایان رسیده چراکه سخنگوی کمیسیون عمران مجلس هشدار داده که برای نجات این اکوسیستم، تنها 2 تا 3 سال فرصت باقی است و شاید اگر از نتیجه این کمکاریها و ترک فعلها درس نگیریم، تجربه تلخ دریاچه ارومیه، این بار در ساحل شمالی کشور تکرار شود.