گروه بین الملل عصرقانون: محمدعلی حسن نیا سخنان اخیر دونالد ترامپ درباره ایران در حضور بنیامین نتانیاهو، این تصور را تقویت کرده که شاید آمریکا عملاً مدیریت پرونده ایران را به اسرائیل واگذار کرده باشد. اما بررسی دقیقتر رفتار، ادبیات و منافع راهبردی ترامپ نشان میدهد این صحبت ها بیانگر یک معادله پیچیده است. نخست باید به ماهیت نگاه ترامپ به سیاست خارجی توجه کرد. ترامپ برخلاف نئوکانها یا حتی دموکراتها، به دنبال «جنگهای پرهزینه» نیست. تجربه خروج از برجام، سیاست فشار حداکثری، و در عین حال ارسال پیامهای مکرر برای مذاکره مستقیم با ایران، نشان میدهد که او همواره میخواهد اهرم فشار در دست آمریکا باقی بماند، نه اینکه آن را به متحدان منطقهای بسپارد. از این منظر، سپردن کامل پرونده ایران به نتانیاهو با منطق ترامپ همخوانی ندارد. دوم، اسرائیل و آمریکا اگرچه هدف مشترک دارند، اما ابزارهای متفاوتی میخواهند. هدف مشترک، مهار ایران و جلوگیری از هستهای شدن آن است. اما اسرائیل اساساً مسئله ایران را «تهدیدی وجودی» میداند و به راهحلهای سخت، پیشدستانه و حتی نظامی گرایش دارد. در مقابل، ترامپ ایران را بیشتر یک پرونده قابل معامله میبیند؛ فایلی که میتوان با فشار، تحریم، تهدید و در نهایت توافق، آن را بست و بهعنوان دستاورد سیاسی فروخت. این تفاوت نگاه باعث میشود که آمریکا نتواند اختیار کامل تصمیمگیری را به اسرائیل واگذار کند. اگر پرونده ایران واقعاً به نتانیاهو سپرده شده بود، باید شاهد آزادی عمل کامل اسرائیل برای اقدام نظامی میبودیم. اما شواهد رسانهای و دیپلماتیک نشان میدهد که آمریکا همچنان نگران کشیدهشدن به یک جنگ منطقهای است؛ جنگی که میتواند بازار انرژی، انتخابات داخلی آمریکا و رقابت با چین و روسیه را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، ترامپ ترجیح میدهد اسرائیل «فشار امنیتی» ایجاد کند، اما تصمیم نهایی از خط قرمز عبور نکند. یا خط قرمزی باشد که ترامپ ترسیم کند، مانند جنگ 12 روزه! در نهایت، میتوان گفت ترامپ نه پرونده ایران را به نتانیاهو سپرده و نه آن را از اسرائیل جدا کرده است. او در حال اجرای یک مدل میانی است:اسرائیل بهعنوان بازوی تهدید، آمریکا بهعنوان تصمیمگیر نهایی. این مدل به ترامپ اجازه میدهد هم ایران را تحت فشار نگه دارد، هم اسرائیل را راضی کند و هم در صورت نیاز، خود را «رئیسجمهوری که جلوی جنگ را گرفت» معرفی کند. بنابراین، آنچه میبینیم واگذاری نیست؛ مدیریت از بالا با استفاده از نتانیاهو بهعنوان اهرم پاییندست است. ️سناریوهای محتمل ایران و اسرائیل: ️-سناریوی اول: «تقابل کنترلشده و جنگ در سایه» (محتملترین) ️-سناریوی دوم: «ضربه پیشدستانه اسرائیل با چراغ زرد آمریکا» ️-سناریوی سوم: «بازدارندگی متقابل و فریز تنش» ️-سناریوی چهارم: «لغزش به سمت جنگ مستقیم و تمام عیار طولانی مدت» (کماحتمال اما فاجعهبار)