تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : general133
حوزه : اخبار مهم, بین الملل
شماره : 22745
تاریخ : 21 شهریور, 1401 :: 10:20
بررسی تاریخ سلطنت در انگلستان از «ماری خون ریز» تا «چارلز سوم» شاید یکی از قدیمی‌ترین پادشاهی‌های جهان در قرن بیست ویکم، سلطنت انگلستان باشد که از قرن دهم میلادی تا به امروز نهاد سلطنت در این کشور پابرجا بوده است.

به گزارش گروه بین الملل عصر قانون، شاید یکی از قدیمی‌ترین پادشاهی‌های جهان در قرن بیست ویکم، سلطنت انگلستان باشد. از قرن دهم میلادی که پادشاهی‌های انگلوساکسون در جزیره انگلستان به جای رومی‌ها اعلام وجود کردند تا مه ۱۷۰۷ که اسکاتلند جزئی از قلمرو لندن نشین‌ها شد و تا به امروز نهاد سلطنت در این کشور پابرجا بوده است. اکنون با فوت ملکه الیزابت دوم بار دیگر صحبت از بقا یا برچیدن این نهاد سنتی توسط جمهوری خواهان و سلطنت‌طلبان در انگلیس و سایر نقاط جهان بسیار شایع است. بر همین اساس قرار است در این یادداشت ضمن بررسی تاریخچه مختصر نهاد سلطنت در انگلستان، به بررسی نقش خاندان وینزر در نهاد سلطنت انگلستان بپردازیم.

آنگلوساکسون‌ها؛ حاکم جدید جزیره

در سال‌های پایانی قرن ۴ میلادی، سیل مهاجرت اقوام ژرمن به سوی جزیره انگلستان موجب ایجاد بافت جدید جمعیتی در شمال غربی اروپا شد. میزان مهاجرت آنگلو ساکسون‌ها، و ژوت‌ها به سرزمین انگلستان به قدری بود که موجب بر همین ریختن بافت جمعیتی و مهاجرت رومی‌ها از این جزیره شد. پس از رومی‌ها نوبت به سلت‌ها رسید تا از انگلستان رانده شده و این جزیره تحت حاکمیت انگلوساکسون‌ها قرار بگیرد. آنها ۷ قمرو پادشاهی تشکیل دادند که از اوایل قرن ۶ تا اواسط قرن ۹ میلادی در این منطقه حاکم بود. با این حال تا پیش از قرن دهم میلادی از اتحاد برخوردار نبود و شامل کشورهایی همچون منت، وسکس، مرسیا و نورثامبریا می‌شد.

در قرن ۸ میلادی با آغاز حملات وایکینگ‌ها به قلمرو انگلستان، برای نخستین بار اهالی دانمارک (وایکینگ‌ها) در این اقلیم ساکن شدند. آنها پس از سلسله جنگ‌های منظم با حکومت‌های این منطقه موفق شدند تا کنترل بیشتر این مناطق را به دست آورند، با این حال وسکس‌ها به رهبری آلفرد در برابر این تهاجم مقاومت کردند و قلمرو خود در جنوب انگلستان را حفظ کردند. این شکاف میان شمال و جنوب در قرون آتی موجب پیدایش دو پادشاهی مجزا به نام‌های اسکاتلند و انگلستان شد.

اتحاد پادشاهی انگلستان

در سال‌های پایانی قرن نهم و آغاز دهم میلادی وسکس‌ها موفق شدند با تکیه بر منابع مادی خود به سمت بازپس‌گیری مناطق فتح شده توسط دانمارکی‌ها حرکت کرده و به‌تدریج مناطق فتح شده توسط دانمارکی‌ها را به نفع خود به‌دست آورند. این جنگ‌ها تا سال ۹۵۵ میلادی ادامه پیدا کرد تا آنکه وسکس‌ها تمام سرزمین‌های اشغالی را باز پس گرفتند. با این حال حملات اهالی اسکاندیناوی به این جزیره قطع نشد و بار دیگر روند غارت و اشغال سرزمین‌های انگلیسی توسط دانمارکی‌ها دنبال شد.

در قرن یازدهم میلادی ادوارد تحت فشار دانمارکی‌ها به خویشاوند قدرتمندش ویلیام یکم، دوک نرماندی پناه برده بود و در غربت بی‌آنکه وارثی داشته باشد درگذشت. ویلیام به سبب نسبی که با ادوارد داشت، مدعی جانشینی وی شد. در طرف دیگر، پادشاهان اسکاندیناوی نیز همچنان انگلستان را حق خود می‌دیدند. نیروهای هارولد، پادشاه نروژ و ویلیام در فاصله چند هفته قدم در خاک شمال و جنوب انگلستان گذاشتند. ارتش اسکاندیناویایی در «جنگ استمفورد بریج» شکست سختی از ساکنان جزیره متحمل شدند و هارولد، پادشاه نروژ در جریان آن کشته شد. با این وجود ویلیام در نبرد هیستینگز پیروز شد. پس از این پیروزی ویلیام فاتح، نرمن‌ها سلطه خود را بر تمام جزیره گسترش دادند و پادشاهی متحد انگلستان متولد شد. پس از ویلیام فاتح فرزند ارشدش یعنی ویلیام دوم بود که به پادشاهی رسید. امپراتوری نورمن‌ها در دوران پادشاه بعدی، هنری یکم، به اوج قدرت خود رسید بود. او توانست پادشاه اسکاتلند، شاهزادگان ولزی، دوک بریتانی و کنتهای فلاندر، بولون و پونتیو را به تحت فرمان خود درآورد. البته روند تثبیت پادشاهی متحد انگلستان قریب به ۱۵۰ سال طول کشید و پس از این دوران بود که پایه‌های پادشاهی در جزیره قوام یافت.

بقا در جنگ‌های صدساله

هنری دوم با شکست استفان، خاندان پلانتاژنه بر انگلستان حاکم شدند. در بین‌قرون ۱۱ و ۱۲ میلادی پسر هنری یعنی ریچارد به تخت پادشاهی رسید. دوارن حکومت وی یکی از بخش‌های برجسته تاریخ انگلستان و جنگ‌های مسیحی است. وی هم‌دوره صلاح الدین ایوبی و پیروزی مسلمانان بر لشگریان صلیبی است. پس از ریچارد، جان به اریکه قدرت تکیه زد. یکی از مهم‌ترین نقاط عطف در تارخ جزیره انگلستان را می‌توان امضا فرمان «مگناکارتا» توسط جان دانست. براساس این فرمان اشراف انگلیسی موفق می‌شوند تا اختیارات شاه را محدود کنند و مجلس اعیان اعلام موجودیت کرد. چندی بعد در سلطنت هنری سوم است که مجلس عوام تشکیل می‌شود و در قدرت شریک می‌شود.

در سال‌های ۱۳۳۷- ۱۴۵۳، آتش جنگ‌های صدساله بین انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها شعله ور می‌شود. اختلاف بر سر مالکیت سواحل دریای مانش بود که از زمان ویلیام اول بروز کرده بود زمینه بروز اختلاف میان انگلیس و فرانسه را فراهم آورده بود اما این ادعای ادوارد سوم مبنی بر تملک بر فرانسه بود که موجب آغاز رسمی جنگ میان دو کشور شد. در دوره اول این جنگ‌ها فرانسوی‌ها شکست سختی خوردند و به دنبال آن بسیاری از سرزمین‌های تحت السیطره آنها به انگلوساکسون واگذار شد. اما این روند ادامه نیافت و فرانسوی‌ها بر انگلیسی‌ها پیروز شده و بیشتر سرزمین‌های خود را بازپس گرفتند. در سال ۱۳۴۹ با رشد طاعون در اروپا، به‌خصوص نیمی از جمعیت انگلستان از بین رفتند.

قدرت گیری تئودورها

در اواخر قرن پانزدهم میلادی، هنری تئودور با نام هنری هفتم، با شکست دادن ریچارد سوم خاندان تئودور را به سلطنت رساند. هنری هفتم قدرت سیاسی اشراف را که بر اثر جنگ گل‌ها (جنگ میان دو خاندان سلطنتی یورک و لنکستر) تضعیف شده بود، از بین برد. در نیمه اول سده ۱۶ میلادی، هنری هشتم پادشاه انگلستان بود. در زمان سلطنت هنری هشتم خاک ایرلند ضمیمه انگلستان گشت. پس از هنری هشتم، ماری به قدرت رسید. او کاتولیکی سرسخت بود و بر خلاف شیوه پدر عمل می‌کرد. او سبب احیای کاتولیکیسم در انگلستان شد و انگلیکان‌ها را با بی‌رحمی سرکوب نمود. لقب وی «ماری خون‌ریز» بود. در سال ۱۵۸۸ الزابت اول به سلطنت رسید. در دوران وی انگلستان از یک کشور عقب مانده، تبدیل به قدرتی در حال تغییر و جهانی شد. وی برخلاف مری از پروتستان‌ها حمایت می‌کرد و زمینه قدرت گیری کلیسای ملی انگلیکان را فراهم آورد. یکی از اتفاقات برجسته این دوره توطئه پادشاه کاتولیک اسپانیا برای به قدرت رسیدن ماری استورات بود که با شکست مواجه شد. پس از قتل ماری استوارت توسط الیزابت، پادشاه اسپانیا از پشت پرده خارج شده و شخصاً دستور حمله به انگلستان را صادر کرد. در جریان نبرد دریایی میان انگلستان و اسپانیا، سپاهیان فیلیپ شکست سختی متحمل شدند.

رستاخیز جمهوری

پس از مرگ ملکه الیزابت، به دلیل نبود فرزندی از وی، جیمز اول پسر ماری استوارت به عنوان شاه جدید انگلیس انتخاب شد. با آنکه وی از خانواده‌ای کاتولیک می‌آمد به مانند الیزابت اقدام به سرکوب آنها کرد تا جایی که کاتولیک‌ها برای قتل وی برنامه‌ریزی کردند اما موفق به این کار نشدند. پس از جیمز، چارلز اول به قدرت رسید. در دوران وی به دلیل تشدید اختلافات میان شاه و پارلمان و همچنین تداوم سرکوب مذهبی، در سال ۱۶۴۵ الویور کرامول موفق شد تا شاه را شکست داده و نظام جمهوری برپا دارد. پس از به قدرت رسیدن کرامول و مرگ شاه، سلطنت‌طلبان در ایرلند و اسکاتلند اقدام به شورش کردند که به‌شدت سرکوب شدند. در این دوران روند استعمارگری انگلستان ادامه یافت و این کشور مستعمرات خود را آمریکای جنوبی گسترش داد.

کرامول پس از ۲۰ سال دیده از جهان فرو بست و با مرگ وی حکومت جمهوری نیز به پایان رسید. پس از اولیور کرامول، چارلز دوم بار دیگر به عنوان شاه انتخاب شده و نهاد سلطنت را احیا کرد. پس از چارلز دوم این جیمز دوم است که به قدرت رسید. در زمان وی بود که انقلاب انگلیس در سال ۱۶۸۹ به وقوع پیوست. همچنین در زمان حکمرانی ماری دوم و ویلیلام سوم اعضای پارلمان انگلستان اصول حکومت مشروطه سلطنتی را نوشته و به تصویب شخص شاه رساندند.

انقلاب صنعتی

با ادغام پادشاهی و پارلمان‌های انگلیس و اسکاتلند در سال ۱۷۰۷ پادشاهی بریتانیا متولد شد و ملکه «آن» به عنوان نخستین فرمانروای آن برگزیده شد. پس از مرگ ملکه در سال ۱۷۱۴ به ترتیب جرج اول، دوم، سوم و چهارم از سلسله هانور به قدرت رسیدند. یکی از نقاط عطف قرن هجدم مهاجرت برخی اهالی انگلستان به سرزمین تازه کشف شده آمریکا بود. در سال ۱۷۷۶ اهالی آمریکا از انگلستان اعلام استقلال کردند. با این حال همچنان کانادا جز مستعمرات انگلیس باقی ماند. در این دوران لندن به‌شدت بر روی گسترش مستعمرات خود در منطقه اقیانوسیه و حنوب شرق آسیا تمرکز کردند و کنترل سرزمین‌های زیادی را به دست گرفت. با ورود به قرن نوزدهم قدرت طبقه متوسط انگلستان افزایش پیدا کرد و آنها توانستند به جای طبقه اشراف زمام امور را به دست بگیرند. تشکیل اتحاد صاحبان صنایع و حزب لیبرال «ویگ» یکی از نشانه‌های روشن این عصر است. همچنین در این عصر است که ماشین بخار به عنوان نقطعه عطف در مسیر انقلاب صنعتی توسط جیمز وات اختراع شد.

قرن نوزدهم طولانی

در سال ۱۸۳۷ زنی به عنوان ملکه انگلستان انتخاب شد که ۶۴ سال زمام امور را در دست داشت. در دوران ملکه ویکتوریا میزان مستعمرات انگلیس به قدری افزایش پیدا کرد که این دوره تاریخی به عنوان «عصر ویکتوریا» شناخته شد. با پیشرفت انقلاب صنعتی و کشف ماده با ارزش نفت انگلیسی‌ها اقدام به تأسیسات شرکت‌های نفتی همچون شرکت نفت ایران- انگلیس، رویال داچ شل، نفت شل و … کردند. همچنین کمپانی هند شرقی مسئول اداره امور بزرگ‌ترین مستعمره انگلستان یعنی هند شد. با فوت ملکه ویکتوریا در سال ۱۹۰۱، فرزند ارشد وی ادورد هفتم به سلطنت رسید.

عصر جدید

در قرن بیستم انگلستان شاهد دو جنگ بزرگ جهانی و افول تدریجی قدرت خود به عنوان ابر قدرتی جهانی است. با آنکه انگلیس در کنار روسیه، فرانسه و آمریکا از جمله برندگان این دو جنگ بزرگ بود اما پس از اتمام این دو جنگ بزرگ و ظهور دو قدرت نوظهور جهانی یعنی ایالات‌متحده و جماهیر شوروی، لندن دیگر نمی‌توانست ادعا کند پادشاهی است که آفتاب در سرزمین‌اش غروب نمی‌کند. در این دوران اتفاقاتی مهمی همچون اعلامیه بالفور، شورش ایرلندی‌ها و تأسیس بی‌بی‌سی، گسترش نفوذ انگلیس در آفریقا و … اتفاق افتاد.

الیزابت دوم؛ حکومت ۷۰ ساله

در ۶ فوریه ۱۹۵۲ الیزابت الکساندر مری ملقب به الیزابت دوم به عنوان ملکه انگلستان و دیگر سرزمین‌های مشترک المنافع انتخاب شد. خاندان وینزر که اصالتی آلمانی دارد شاخه‌ای از خاندان ساکس-کوبرگ و گوتا محسوب می‌شوند. این دوران عصر عقب نشینی انگلیس از مستعمرات پیشین خود در نقاط مختلف جهان به‌ویژه آفریقا است. در این دوران از اختیارات دولت مرکزی کاسته شده و حکومت‌های محلی نوعی خودمختاری برای اداره مناطق تحت امر خود به دست آوردند. این البته تنها بخشی از حکومت ملکه است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مداخله در امور کانال سوئز، کودتای بالکان، مداخله در امور داخلی یمن، حمله به جزایر فاکلند، مشارکت در تجاوز نظامی به عراق- افغانستان تنها بخشی از کارنامه سیاه ملکه الیزابت دوم است. در نهایت نیز تخت سلطنت در انگلستان به چارلز فیلیپ آرتور جرج با عنوان رسمی چارلز سوم رسید.

© 2024 تمام حقوق این سایت برای خبرگزاری عصر قانون محفوظ می باشد.