تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : general133
حوزه : فرهنگی
شماره : 3516
تاریخ : 19 اردیبهشت, 1401 :: 20:28
چرا عراق در خرمشهر از ایران رو دست خورد؟ بهترین کاری که عراقی‌ها می‌توانستند بکنند این بود که به پشت رودخانه کارون بچسبند و نگذارند ما از رودخانه عبور کنیم، ولی خداوند عقل آن‌ها را گرفته بود.

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، عملیات بیت‌المقدس در روز دهم اردیبهشت‌ماه در غرب رودخانه کارون و خرمشهر و با رمز عملیات «یا علی بن ابی‌طالب» با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و جاده اهواز به خرمشهر، خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد و نیز جاده اهواز به آبادان از برد توپخانه دشمن و همچنین تأمین مرز بین‌المللی به‌ صورت مشترک توسط نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد. طی این عملیات بیش از پنج هزار کیلومتر از اراضی اشغالی از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز خرمشهر آزاد شد.

بهره‌گیری از انگیزه‌های ریشه‌دار دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامه‌ریزی ‌شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقه‌ای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیت‌المقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران هشت سال جنگ تحمیلی متمایز می‌کنند.

خبرگزاری فارس، مصمم است در قالب سلسله مطالبی با عنوان «روایت ظفر» با تکیه‌ بر آثار و اسناد موجود در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، هم‌زمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوه‌های شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان حاضر در عملیات منتشر کند که بخش دهم آن در ادامه می‌آید:

روایت سردار سرلشکر رحیم صفوی

نگرانی از استقرار  نیروهای عراقی در ساحل رودخانه کارون

سردار سرلشکر سید رحیم (یحیی) صفوی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در جلد اول از کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «از سنندج تا خرمشهر» در باره عملیات بیت‌المقدس می‌گوید: چند روز قبل از عملیات، بزرگ‌ترین نگرانی بنده، هوشیار شدن عراقی‌ها و یگان‌های تقویتی بود که به منطقه می‌آوردند. آن‌ها داشتند نیروهایشان را افزایش می‌دادند و کارهای مهندسی‌شان را تشدید می‌کردند.

مهم‌ترین اصل عملیاتی ما، گرفتن سرپل بزرگ در غرب رودخانه کارون بود. اگر عراقی‌ها به کنار رودخانه کارون می‌چسبیدند، ما دیگر نمی‌توانستیم سرپل بگیریم و در حقیقت راهکار قرارگاه فتح و نصر که تلاش اصلی را بر عهده داشتند، مسدود می‌شد.

قرارگاه قدس قرارگاه فرعی ما بود که مسؤول درگیر کردن لشکرهای ۵ مکانیزه و ۶ عراق در شمال منطقه عملیاتی بود، ولی تلاش اصلی عملیات بر عهده قرارگاه فتح و قرارگاه نصر بود.ما از اینکه عراقی‌ها دائم داشتند نیرو به منطقه اضافه می‌کردند و چندین تیپ و لشکر آورده بودند نگران بودیم. ترس ما این بود که عراقی‌ها بفهمند ما چگونه می‌خواهیم از کارون عبور کنیم و نگذارند.

اشتباه بزرگ عراقی‌ها

ما باید روی رودخانه کارون پل شناور می‌زدیم و اگر نمی‌گذاشتند ما پل احداث کنیم، نمی‌توانستیم واحدهای پیاده و زرهی و توپخانه‌مان را عبور دهیم و اصلاً گرفتن سرپل ناممکن می‌شد. بهترین کاری که عراقی‌ها می‌توانستند بکنند این بود که به پشت رودخانه کارون بچسبند و نگذارند ما از رودخانه عبور کنیم، ولی خداوند عقل آن‌ها را گرفته بود. اشتباه بزرگ عراقی‌ها این بود که به حاشیه رودخانه نچسبیدند؛ اگر چسبیده بودند، احتمال موفقیت عملیات بسیار ضعیف بود.

به همین دلیل ما با فرماندهان قرارگاه‌های مختلف، مثلاً با حسن باقری، فرمانده قرارگاه نصر، غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه فتح و احمد غلام‌‌پور، فرمانده قرارگاه قدس و حتی با فرماندهان یگان‌ها جلسات مستمر داشتیم و این موضوع را دنبال می‌کردیم.

عامل زمان هم جزو نگرانی‌های ما بود. من خیلی اصرار می‌کردم که عملیات را زودتر شروع کنیم. نگرانی ما این بود که هوشیاری عراقی‌ها کامل بشود و زمان عملیات و تاکتیک عملیات که عبور از رودخانه کارون بود، کشف بشود.

علاوه بر این، استقرار توپخانه‌ها و آتش پشتیبانی بسیار مهم بود. هماهنگی با هوانیروز و نیروی هوایی ارتش و چگونگی اجرای کارهای مربوط به پشتیبانی را دائم دنبال می‌کردیم. بالاخره ما ۴۰ تا ۵۰ هزار نیرو را می‌بایست آب و غذا می‌دادیم.

همچنین انجام شدن کارهای مهندسی سپاه و ارتش از دغدغه‌های ما بود. اگر پل‌ها نصب نمی‌شد، عملیات با مشکل مواجه می‌شد. مهندسی ارتش در احداث پل‌ها بسیار خوب عمل کرد. تانک‌های چیفتن انگلیسی حدود ۴۵ تن وزن دارد و عرض رودخانه هم بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر بود. تانک را عبور دادیم؛ ببینیم پل می‌شکند و فرو می‌ریزد یا نه چون ۴۵ تن بار باید از روی پل عبور می‌کرد. کار با موفقیت انجام شد.

آقای حسین خرازی که با تیپ امام حسین (ع) در قرارگاه فتح عمل می‌کردند، خودشان یک پل نفررو با سیم بُکسل و کف چوب درست کرده بودند که منتظر پل دیگران نباشند. البته پل نفر رو بود. این هم ابتکار برادران اصفهانی و ماشاءالله فکر خوب فرمانده تیپ ۱۴ امام حسین (ع) بود.

چهار عملیات بزرگ و آزادی هشت هزار کیلومترمربع در ۹ ماه

از سوی دیگر چون هنوز شیرینی پیروزی عملیات فتح‌المبین زیر زبان رزمندگان بود، ما می‌خواستیم دور هجوم و دور پیروزی‌ها بر عراق را کامل کنیم. ما با چهار عملیات بزرگ شکستن حصر آبادان در ۵ مهرماه، آزادسازی بستان در ۸ آذرماه ۱۳۶۰، فتح‌المبین در ۲ فروردین سال ۱۳۶۱ و بیت‌المقدس در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در طول ۹ ماه، توانستیم بیش از ۸۰۰۰ کیلومترمربع از سرزمین‌های اشغال‌شده به دست عراق را آزاد کنیم.

غافلگیری بعثی‌ها

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، کتاب خاطرات فرمانده لشکر گارد عراق را ترجمه و چاپ کرده است. سرلشکر حمدانی می‌گوید؛ ما تصور نمی‌کردیم ایرانی‌ها بتوانند بعد از عملیات فتح‌المبین، عملیات بزرگ‌تر آزادسازی خرمشهر را انجام بدهند و صدام مصمم بود خرمشهر را حفظ کند. وی می‌گوید: ما می‌دانستیم ایرانی‌ها می‌خواهند به ‌قصد آزادسازی خرمشهر حمله کنند. البته آنان تاکتیک و زمان عملیات را نمی‌دانستند و ما با همین ۲ عامل، یعنی تاکتیک و زمان عملیات توانستیم تا اندازه‌ای آن‌ها را غافلگیر کنیم.

منبع

۱ـ اردستانی، حسین، از سنندج تا خرمشهر: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت سید یحیی (رحیم) صفوی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم ۱۳۹۹.

منبع: فارس

© 2024 تمام حقوق این سایت برای خبرگزاری عصر قانون محفوظ می باشد.