گروه فرهنگی عصر قانون: سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران روز آخر خود را سپری میکند. نمایشگاه کتاب تهران در حالی به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی منطقه غرب آسیا به صورت متوالی در ۳۴ دوره برگزار شده که همواره آمارهای ضد و نقیضی در مورد مطالعه و کتابخوانی بین مردم ایران از سوی رسانهها و نهادهای پژوهشی و مراکز آماری و مقامات دولتی منتشر میشود. برخی معتقدند آمار مطالعه و کتابخوانی ایرانیان که از آن به عنوان شاخص سرانه مطالعه یاد میشود به شدت پایین است و ما جزو کشورهایی هستیم که در این زمینه وضعیت مطلوبی نداریم. اما در مقابل برخیها مخصوصاً مقامات دولتی معتقد هستند که کتابخوانی و سرانه مطالعه در ایران در وضعیت قابل قبولی قرار دارد و چندان که برخی ادعا میکنند در وضعیت نامطلوب و بحرانی قرار ندارد. اخیرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در چندین سخنرانی خود از سرانه مطالعه ۳۳ دقیقهای ایرانیها سخن گفته است. بررسی آمارهای مختلف و نظرسنجیهایی که در کشور انجام شده و مخصوصاً آخرین بررسی مرکز رصد فرهنگی کشور در این زمینه نشان میدهد که با وجود همه بحث و اختلاف نظرها، نمیتوان وضعیت مطالبه در ایران را خوب توصیف کرد. در خوشبینانهترین حالت باید گفت که وضعیت مطالعه در کشور قابل قبول است. چرا که آنهایی که آمارهای بالایی از سرانه مطالعه ارائه میدهند خواندن قرآن، ادعیه و برخی کتب درسی را هم محسوب میکنند. بررسی مطالعات تطبیقی و مقایسهای در حوزه سرانه مطالعه نشان میدهد که سرانه مطالعه ایرانیها از بسیاری از کشورهای در حال توسعه پایینتر است. بنابراین این پرسش مطرح میشود که چه عاملی باعث شده که شمارگان کتاب در کشور حدود ۸۵ میلیونی ایران قابل قبول نباشد به نحوی که رهبر معظم انقلاب اسلامی هم در مقاطع مختلف بر این مسئله و کم بودن شمارگان کتاب در ایران تاکید کرده و از آن گلایه کردند. پاسخ های مختلفی به این پرسش تا امروز داده شده است. هرکسی از ظن خود یار این مسئله میشود. اما در مجموع میتوان ۳ علت اصلی که برای این مسئله در پاسخهای مختلف مطرح شده را برشمرد. اولین عامل که در صحبتهای کارشناسان و مردم وجود دارد مسئله گرانی کتاب و کاهش قدرت خرید مردم است؛ هرچند این گزاره به خودی خود غلط نیست و با افزایش تورم در کشور به صورت عمومی و در همه حوزهها قدرت خرید مردم به صورت محسوس و قابل توجهی کاهش پیدا کرده است و همانطور که قدرت خرید مردم در خودرو، مسکن، طلا و.. کاهش پیدا کرده در کتاب هم همین اتفاق رخ داده است. وارداتی بودن برخی اقلام موثر در تولید کتاب مانند کاغذ هم بر این مسئله دامن زده است. اما باید به این مسئله توجه کرد این استدلال و گرانی کتاب بخشی از واقعیت است نه همه آن؛ چرا که با همین شرایط اقتصادی، هزینهای که جوانان و خانوادهها برای فست فود و رستوران پرداخت میکنند همچنان قابل توجه است. با این حال اگر عامل اصلی در عدم مطالعه کتاب بحث گرانی آن باشد چرا افشار مرفه تر سرانه مطالعه بالایی ندارند. آنها که با مسئله گرانی مواجه نیستند. به نظر میرسد علت را در عامل دیگری باید جستجو کرد. عامل دومی که مطرح میشود مسئله نداشتن وقت و استرس کار در شهرهای بزرگ و نداشتن زمان کافی برای مطالعه است. به نظر میرسد این پاسخ هم نمیتوان کامل باشد؛ چرا که در کشورهایی مثل ژاپن که سرانه مطالعه بالاتر است آیا یک شبانه روز آنها به جای ۲۴ ساعت ما ۴۸ ساعت است. همین زمانی که در اختیار ایرانیها است در اختیار کشورهای دیگری که وضعیت مطالعه بالاتری دارند نیز هست. بنابراین پس نمیتوانیم نبود زمان را عامل پایین بودن سرانه مطالعه در ایران بدانیم. از سوی دیگر ضریب اشتغال مفید و بهرهوری ما از بسیاری از کشورها هم کمتر است و معمولاً وقت آزاد بیشتری داریم اما باز مطالعه انجام نمیشود. بنابراین اگر مسئله را زمان قرار بدهیم آن وقت باید به این سوالات که چرا پس مصرف موسیقی در ایران بشدت بالا است و مردم برای مصرف آن در مترو، اتوبوس، جمع های خانوادگی، محل کار و.. وقت دارند اما برای مطالعه نه؟ پس زمان هم نمیتواند پاسخِ کافی و جامعی برای پرسش چرا ایرانیان مطالعه میکنند، باشد. علت دیگری که مطرح میشود حوصله نداشتن است. برخیها بیان میکنند که با این وضعیت اقتصادی، با این شلوغی و استرس زندگی شهری حال و حوصلهای برای مطالعه باقی نمیماند. نکته دیگر شاید مرتبط با تولید کتابهای مناسب با کیفیت و معرفی آن کتابهای مناسب به جامعه باشد که در این زمینه دچار مشکل هستیم. در مجموع هر یک از عوامل که اشاره شد و یا عوامل دیگری که ممکن است به گوش شما خورده باشد اما در این متن نبود، تنها بخشی از واقعیت را بیان میکند. بنابراین پاسخهای جامعی نیستند. اما برگردیم به پاسخ پرسش اول متن، به واقع چرا ایرانی چندان اهل کتاب نیستند؟ به نظر میر سد ما بیش از