گروه اجتماعی عصر قانون: دولت حداقلی یا دولت حداکثری از مهم ترین منازعات سیاست و حکومت در عصر جدید است؛ اینکه دولت چه وظایفی برعهده دارد و چه مسئولیتهایی را باید قبول کند و چه اموری در حیطه اختیارات و وظایف و تکالیف دولت نیست. در همه نظریات دولت و حتی کسانی که باور به حداقلیترین دولت دارند سه مسئله مسئولیت دولت است و طبق هیچ تعریفی و توجیهی نمیتوان این سه مسئله را از دولت جدا کرد. بهداشت، آموزش و امنیت.
به این معنا که دولت هر چقدر هم حداقلی باشد و جامعه و بازار را به حالت خود و دست نامرئی آدام اسمیت رها کند و دولت نگهبان باشد به جای دولت مداخله گر، باید امنیت، بهداشت و آموزش جامعه را تامین کند. این سه مسئله در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم مورد توجه قرار گرفته است و به عنوان مثال در مسئله آموزش در اصل سی قانون اساسی آمده: دولت موظف است وسائل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازدو وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
همانطور که در اصل سی قانون اساسی مشاهده میشود دولت مکلف به فراهم کردن زمینه تحصیل رایگان حداقل تا پایان دوران متوسطه است. اما در سالهای اخیر با سیاست غلط خصوصی سازی آموزش که مورد انتقاد رهبری هم واقع شد مدارس دولتی به حاشیه رفتند و از کیفیت ساقط شدند.
رهبرمعظم انقلاب اسلامی با درک و توجه به این مشکل در دیدار اخیر با مدیران وزارت آموزش و پرورش و فرهنگیان تقویت مدارس دولتی را یک ضرورت دانستند چرا که ضعف این مدارس به معنای پولی شدن آموزش است و هر کسی پول داشته باشد آموزش بهتری دریافت خواهد کرد و خدمات بهتری نصیب او خواهد شد. قصیه پرورش هم که دیگر به حدی عیان است نیاز به نوشتن و تحلیل ندارد.
مسئله آموزش از بنیادیترین حوزهها در مسئله عدالت و توسعه جوامع است؛ چرا که آموزش زیربنا و بنیاد عدالت یا بی عدالتی در ساختار یک جامعه است . یعنی حوزههای شغلی، منزلتی، اردواج و.. همگی بستگی به حوزه آموزش دارد. به عنوان مثال فردی که آموزش مناسب دریافت نکند احتمال پیدا کردن شغل خوب را نخواهد داشت، کسی که شغل خوب نداشته باشد احتمال ازدواج مناسب و منزلت اجتماعی مناسب و سطح بالا را نخواهد داشت و کسی که چنین باشد ارز توسعه فردی و اجتماعی باز میماند.
مدارس غیر انتفاعی تبدل به بلای جان نظام آموزش و پرروش کشور شدهاند .هر گروه فکری و سیاسی برای خود مدارسی راه اندازی کرده و به شکل ملوک طوایفی هر کس در این مدارس ساز خود را میزند. علاوه بر این شهریههای نجومی که نظام آموزش ر تبدل به تجارت میکند هم مشکل دیگری در این عرصه است.
هر ساله وزارت آموزش و پرورش برای مدارس غیرانتقاعی میزان شهریه را اعلام می کند اما آن چیزی که در عمل مشاهده می شود گلایه خانوادهها و شهریه ای نحومی و دریافت برخی هزینه های اجباری دیگر است.
راه حل خارج کردن نظام آموزش و پرورش از حالت تکثر فعلی، حذف شیوه های جداسازی مدارس، تقویت مدارس دولتی و به مرور کاهش میزان مدارس غیر انتقاعی است. در این زمینه هر راهی پیموده شود به ترکستان خواهد بود و باید نظام یکدست سازی مدارس در کشور اجرا شود و معنی ندارد .
نظام طبقاتی در آموزش کشور ایجاد کنیم و مدارس دولتی تنها محدود به افراد فقیر و حاشیه نشیت در شهرها شود. این امر علاوه بر قربانی کردن آموزش قربانی کردن حکمرانی فرهنگی کشور در مدارس و دور شدن نسل جدید از آموزش های دینی و انقلابی است که نمونه های ان را امروز در سطح کشور مشاهد می کنیم.