به گزارش گروه بین الملل عصر قانون، "اندیشکده کوئینسی" در گزارشی با اشاره به روند جاری در قالب جنگ اوکراین، به طور خاص به این نکته میپردازد که واقعیتهای این جنگ در وضعیت فعلی، روشنتر از هر زمان دیگری خودنمایی میکنند و حاکی از این مساله هستند که رویکردهای جهان غرب در رابطه با جنگ اوکراین به شدت غیرواقع بینانه و متکی بر اصول تبلیغاتی و رسانهای هستند. مسائلی که همه و همه سبب شده اند تا اوکراینیها به این درک راهبردی برسند که بهتر است هر چه سریعتر با روسیه وارد فرآیند مذاکره و گفتگو شوند.
«مِه و شبح جنگ در اوکراین در ۱۸ ماه گذشته تا حد زیادی بر نوع پوشش رسانهای و درک ما از رویداد مذکور سایه افکنده و البته که برخی حقایق را نیز پوشانده و مخفی کرده است. با این همه حتی رویکردها و مانورهای رسانهای نیز دیگر قادر به مخفی کردن برخی حقایق در چهارچوب جنگ اوکراین نیستند. تنها ظرف هفته گذشته، گزارشهایی در رسانههای معتبری نظیر وال استریت ژورنال، سی ان ان، فایننشیال تایمز و نیویورک تایمز منتشر شدند که به این مساله اشاره داشتند که حملات بهاری اوکراین علیه اهداف روسیه با بن بست مواجه شده و البته که روند ارسال مهمات از سوی ناتو و دیگر متحدان غربی اوکراین به این کشور نیز با اختلال جدی رو به رو شده است. این مساله سبب شده تا همانطور که "اِد بلاس"، ستون نویس نشریه فایننشیال تایمز گفته، "ولادیمیر زیلنسکی مجبور شود دیر یا زود به نحوی جدی به نشستن سر میز مذاکره با ولادیمیر پوتین جهت دستیابی به یک توافق فکر کند". در این رابطه، شاید یکی از نگران کنندهترین موضع گیریها و اعترافات مربوط به "ینس استولنبرگ" دبیر کل ناتو باشد که گفته: "جنگ در اوکراین مقادیر قابل توجهی مهمات مصرف میکند و این موضوع عملا زرادخانههای تسلیحاتی در غرب را خالی کرده است. روند مصرف مهمات جنگی از سوی اوکراینیها در شرایط کنونی چند برابر بیشتر از سرعت تولید مهمات در کشورهای غربی است. این مساله عملا صنایع دفاعی را با چالشی جدی رو به رو کرده است". به یاد داشته باشیم که چند ماه قبل در جریان افشای برخی اسناد محرمانه وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، به این مساله تاکید شده بود که اوضاع در قالب جنگ اوکراین به هیچ عنوان خوب پیش نمیرود و اساسا واقعیات این جنگ فاصله زیادی با آن چیزی دارد که رسانههای غربی عنوان میکنند. با این حال، در آن زمان، رسانهها بیش از همه معطوف به فهم این مساله بودند تا به مقامهای دولتی کمک کنند که بتوانند فرد افشاگر اسناد مذکور را شناسایی کنند. در آن دوره، توجه چندانی به ماهیت و محتوای افشاگریهایی که رخ داده بود، معطوف نمیشد. شاید عینیترین پیام افشاگری مذکور این بود که دولت بایدن دو نسخه از جنگ اوکراین را در دستورکار داشته است. نسخهای که در قالب فعالیتهای تبلیغاتی و رسانهای به خورد افکار عمومی داده میشد و نسخه دیگری که واقعی بود و واشینگتن مایل به افشای محتوای آن به نحوی گسترده نبوده است. در شرایط کنونی، اوکراین از زیرساختها و زمینههای لازم جهت محقق کردن اهدافش در میدانهای جنگ علیه روسیه برخوردار نیست. در این چهارچوب یک سوال اساسی مطرح میشود: آیا هنوز زمان آن نرسیده که اوکراین راه دیپلماسی با جهان غرب را در پیش گیرد؟ اگر اکنون زمان دیپلماسی نیست، چه زمان باید به آن رجوع کرد؟ شماری از کارشناسان و تحلیلگران بر این باورند که در وضعیت کنونی شرایط لازم جهت خاتمه دادن به جنگ از طریق مذاکره فراهم است. اگرچه که رسیدن به این نقطه نیز چندان آسان نیست. مهمترین وظیفه و دستورکار مذاکره کنندگان، تشویق اوکراین و روسیه به ترک اهداف حداکثریشان و در پیش گرفتن رویکردی سازنده و تعاملی در حوزه مسائل ارضی، تضمینهای امنیتی و مساله غرامت و بازسازی است.
اروپاییها به نحو فزایندهای از این مساله آگاه هستند که کاملا به نفعشان است تا به اوکراین و روسیه کمک کنند که این دو از باتلاق خطرناکی که در آن گرفتار شدهاند، خارج شوند. گذشته از همه این ها، شرایط در میدانهای جنگ اوکراین در وضعیتی به ضرر این کشور پیش میرود که قدرتهای غربی و به طور خاص اروپاییها با مجموعهای از بحرانهای داخلی خودشان دست به گریبان هستند. به عنوان مثال، فرانسه در شرایط کنونی با ناآرامی و اختلالات مدنی زیادی دست به گریبان است. در عین حال، ائتلاف حاکم دولت آلمان نیز با کاهش سطح حمایتها از خود همزمان با اوج گیری حزب راست افراطی AfD رو به رو است. موضوعی که در قالب نظرسنجیهای مختلف به وضوح قابل مشاهده است. محبوبیتی که تا حد زیادی در نتیجه انتقادات حزب مذکور از سیاستهای حامیِ جنگ دولت اولاف شولتس حاصل شده است. حمایتهایی که تا حد زیادی اقتصاد به ظاهر شکست ناپذیر آلمان را با اختلالات جدی رو به رو کرده اند. البته که باید توجه داشته باشیم وضعیت نامساعد اقتصادی در کلیت قاره اروپا نیز قابل مشاهده است. دادههای اقتصادی منطقه یورو که در تاریخ ۲۴ جولای سال جاری میلادی منتشر شده اند، نشان میدهند که اقتصاد کلان اروپایی با وضعیت وخیمی به ویژه در حوزه تولید رو به رو شده است. با در نظر گرفتن تمامی این مسائل، باید این سوال را از دولت بایدن پرسید که بهتر نیست "اروپاییسازیِ" منازعه و جنگ اوکراین را در دستورکار قرار دهد؟ تعامل دیپلماتیک میان روسیه و اوکراین میتواند توسط فرانسه و آلمان تسهیل شود. کشورهایی که هر دو تا قبل از آغاز جنگ اوکراین، پیوندهای قوی و مستحکمی را با روسیه داشتند و در فاصله میان سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲، فرآیند "صلح مینسک" را رهبری کردند (روندی که پس از جنگ اول روسیه و اوکراین در سال ۲۰۱۴ میلادی آغاز شد). البته که در پیش گرفتن این روند سبب خواهد شد تا آن دسته از سیاستمداران و استراتژیستهای آمریکایی که به دنبال منزوی سازی و تحریک روسیه در ۲۵ سال اخیر بودند نیز مورد بی توجهی قرار گیرند و از کنشهای غیرسانده و خطرناک آنها جلوگیری شود. باید بپذیریم که جایگزینهای سازندهای برای سیاستهای منفی دولت بایدن و ناتو در روانه کردن تسلیحات به سمت اوکراین وجود دارد. موضوعی که البته اروپاییها باید به آن توجه ویژه تری داشته باشند، زیرا تهدیدها عملا بیخ گوش آنها قرار دارند. تشدید تلفات جنگ (که بر اساس برخی ارزیابیها شامل ۳۵۰ هزار اوکراینی و روسی میشود)، حاکم شدن رکود اقتصادی قابل توجه بر اروپا، بحران فزاینده غذایی در آفریقا، برجا ماندن دهها هزار مین زمینی منفجر نشده و البته تشدید تهدیدات و خطرات مرتبط با وقوع یک جنگ هسته ای، همه و همه یک نکته را به ما گوشزد میکنند: "زمان گفتگو و مذاکره فرا رسیده است".»