گروه بین الملل عصر قانون: تنشهای بین ایران و طالبان در دو موضوع حق آبه و مسائل مرزی انگار به این راحتیها پایان نخواهد یافت؛ چرا که در ماههای اول قدرت گرفتن مجدد طالبان در پهنه سیاست افغانستان برخی تنشهای مرزی بروز پیدا کردکه به دلیل عدم آشنایی این گروه به الزامات حقوقی و بینالمللی احتمال داده میشد که به مرور این تنشها کاهش پیدا خواهد کرد و طالبان از حالت جنبشی و چریکی به حالت بروکراتیک شیفت و انتقال پیدا خواهد کرد اما متاسفانه به دلایل گوناگون این اتفاق رخ نداده و طالبان همچنان خط مشی «دبههای زرد» را از خود دور نکرده و فکر میکند با این دبهها اگر دولت اشرف غنی را منفعل کرد، میتواند با همین دبهها هم حکومت کند. در حالی که حکومت کردن و حکمراندن در دنیای مدرن، مناسبات و الزامات خاص خود را دارد.
بنابراین با ادامه تنشهای مرزی و همچنین عدم تخصیص حق آبه ایران و برخی برسیها که نشان میدهد که حدود ۵۰ سرباز و نیروی نظامی ایران در ماههای اخیر در مرزهای مختلف به شهادت رسیدند که بخشی از این شهدا در درگیری با طالبان بوده است این پرسش در مخاطب ایرانی و مخصوصا در شبکههای اجتماعی پررنگ شده که ایران با طالبان چه باید بکند.
در این ماجرا ما با دو سرطیف مواجه هستیم. برخی راه انفعال و سکوت و ندیدن را در پیش گرفتند که قطعا به ضرر منافع ملی کشور است و باعث جری تر شدن طالبان خواهد شد چراکه باید این نکته را هم مدنظر داشته باشیم که طالبان دارای طیفهای تندرویی است که ارتباطاتی هم با برخی سرویس های جاسوسی دارند و این امر میتواند آن ها را تبدیل به کارت بازی این سرویسها با ایران و اهرم فشار علیه کشورمان کند. در آن سوی طیف هم عدهای بر طبل مقابله سخت و گسترده میکوبند که بنظر میرسد این امر هم بیشتر از روی هیجانات است هر چند که با شهادت سربازان ایرانی احساسات همه ما جریحه دار شده و از خون او نباید گذشت اما نباید هم با تصمیمات بدون پشتوانه منطقی و حساب شده کشور را وارد منازعات پرهزینه کرد.
حال که این دو طیف اشتباه میکنند راه صحیح چیست. سیاست هنر حل منازعهها و بسترهای جنگ خیز با میز مذاکره است. درواقع اگر ایران ابزارهای ترکیبی در این زمینه به کار گرفته و سعی کنند مسئله را با مذاکره و رایزنی حل کند بهترین مسیر است .البته باید توجه داشت که مذاکره بدون پشتوانه میدانی به نتایج مثبت منتهی نخواهد شد. بنابراین بر همین اساس پیشنهاد میشود که ابزار ترکیبی سیاسی و امنیتی غیرعریان در پیش گرفته شود. ایران گزینههای خوبی در مسئله افغانستان دارد. با اینکه پیشنهاد میشود اقدامات هیجانی انجام نشود اما باید به این نکته هم تاکید کرد که مسئله طالبان با سهل انگاری و انفعال حل نخواهد شد و با این مسیر ما در آینده باز شاهد مشکلات عمیق تر خواهیم بود. بنابراین حمهوری اسلامی باید علاوه بر رایزنی، گزینههای مهار امنیتی، حمایت و تقویت آلتروناتیوهای طالبان و.. را در دستور کار قرار دهد. یعنی مهار طالبان باید سیاست ایران باشد و این مهار هم با اقدامات ترکیبی قابل انجام است.
ایران باید به طالبان با اقدامات خود نشان دهد که عدم مسئولیت پذیری در قبال منافع ایران برای این گروه رادیکال هزینه زا خواهد بود. در کوتاه مدت ایران باید با مذاکره و اقدامات امنیتی طالبان را مهار کند. اما نکته مهم اینجاست که ایران باید برای بلند مدت طراحی ها خاص خود را داشته باشند که خیلی هم نمی توان در فضای رسانه ای صریح در مورد آن نوشت. این طراحی از آن رو ضروری است که طالبان نشان داده همان طالبان قدیم است و ما با یک بازیگر غیر عقلانی در همایسگی خود مواجه هستیم. این بازیگر غیر عقلانی اقدامات هر گونه اقدام بدون قبلو مسئولیت را دارد چرا که هنوز شناسایی نشده و واجد جایگاه حقوقی نیست که بتوان در قبال اقدامات او را بازخواست کرد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران باید راهبرد دو وجهی خود را در افغانستان طراحی کند.
مذاکره و مهار طالبان و در نقطه دیگر عمق بخشی به روابط خود با دیگر بازگیران صحنه سیاسی، فکری و اجتماعی افغانستان.
نظرات